جبهه مشارکت در بیانیه ای به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب اعلام کرد:
همه باهم با نماد سبز در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کنیم
همه باهم با نماد سبز در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کنیم
. ادامه راه سبز«ارس»: جبهه مشارکت ایران اسلامی در آستانه سالروز پیروزی انقلاب اسلامی با صدور بیانیه ای ضمن دعوت برای حضور در راهپیمایی 22بهمن با تبریک فرارسیدن این روز، همگان را به بازخوانی و تحلیل این رخداد در انطباق با شرایط کنونی کشورمان و راهبردی که می تواند به حفظ دستاوردها و میراث این انقلاب بزرگ مدد رساند ، فرا خواند.
به گزارش نوروز، متن کامل بیانیه جبهه مشارکت به شرح زیر است:
فرارسیدن 22 بهمن پیام آور پیروزی مردمی ترین آخرین انقلاب قرن بیستم است . انقلابی که بنام خدا کاخ ظلم و ستم 2500 ساله شاهنشاهی را در ایران فرو ریخت و برآن بود که نظامی خدامحور و اخلاقی ، عدالت بنیاد ، آزادیخواه ، مردمسالار و توسعه یافته را در قالب « جمهوری اسلامی ایران » مستقر سازد . جبهه مشارکت با تبریک فرارسیدن اینروز به همه ایرانیان و پاسداشت همه مجاهدتها و ایثارگری ها وشهادتها، همگان را به بازخوانی و تحلیل این رخداد در انطباق با شرایط کنونی کشورمان و راهبردی که می تواند به حفظ دستاوردها و میراث این انقلاب بزرگ مدد رساند ، فرا می خواند .
چرا انقلاب شد؟ اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی چه بود؟ و اکنون با گذر سی و یک سال از پیروزی انقلاب در کجا قرار داریم ؟ و چه باید کرد؟ اینها سئوالاتی که در هرگونه تحلیلی بمناسبت سالگرد انقلاب اسلامی باید بدانها پرداخت و پاسخ داد . در این بیانیه به اختصار به این سئوالات از نگاه جبهه مشارکت پاسخ داده می شود به امید آنکه راهگشای ما بسوی آینده بهتر باشد .
چرا انقلاب شد؟
1-عدم مشروعیت رژیم پهلوی : بر سرکارآمدن سلطنت پهلوی ناشی ازانجام یک کودتای نظامی با حمایت خارجی بود و این رخداد با کودتای آمریکایی- انگلیسی 28 مرداد 1332 و سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق تشدید و ابرام شد . رژیم پهلوی اصلی ترین میراث و دستاورد جنبش مشروطیت یعنی قانون اساسی را با فرمایشی کردن انتخابات و مجلس شورای ملی از محتوا تهی ساخت و به رغم اظهار پایبندی به این قانون درعمل هیچگاه نتوانست مشروعیت مردمی در قالب نمایندگان واقعی مردم در مجلس را برای خود فراهم سازد و سرانجام کار بجایی رسید که صدای مردم بجای آنکه از طریق مجلس بگوش حاکمیت برسد بطور مستقیم برفراز بامها و خیابانها در اعتراض به رژیم به صدا درآمد و عدم مشروعیت آنرا برآفتاب انداخت .
2- ناکارآمدی : رژیم پهلوی با اجرای مجموعه سیاست هایی که پی گرفت در جلب رضایت اکثریت مردم ناکام بود . کالبدشکافی این مجموعه سیاست ها دراینجا مقدور نیست اما بطور مثال در وجه اقتصادی بااینکه به لحاظ تعاملات جهانی و رابطه با آمریکا و وابستگی به قدرتهای خارجی پس از کودتای 28 مرداد شرایط ایران و کشور کره جنوبی مشابه بود و ایران علاوه برآن از درآمدنفت نیز برخوردار بود رژیم پهلوی دراجرای برنامه های عمرانی و توسعه اقتصادی ناموفق بود و حتی افزایش قیمت و درآمدنفت در سال های دهه 50 نه تنها نتوانست چرخ به گل مانده توسعه اقتصادی کشور را بحرکت درآورد بلکه موجبات هرچه بیشتر دامن زدن به فساد کارگزاران حکومت(هزار فامیل) و شکاف طبقاتی را درجامعه فراهم آورد . درحالیکه بیش از نیمی از جمعیت کشور در فقر و فاقه بسر می بردند و از خدمات اولیه رفاهی محروم بودند پهلوی دوم با اتکا به افزایش درآمد نفت در پی خریدهای کلان ابزار و آلات نظامی و رویای تبدیل شدن به قدرت پنجم نظامی دنیا و اول منطقه و رسیدن به دروازه تمدن بزرگ بود و 2500 سال شاهنشاهی راجشن گرفت و با پذیرش نقش ژاندارم منطقه ایران را جزیره ثبات لقب می داد اما از نارضایتی روزافزون مردم خود غافل بود.
3- استبدادورزی ودین ستیزی : رژیم پهلوی در گذر زمان بر دامنه استبداد ورزی اش افزده شد و کار به جایی رسید که با انحلال دوحزب دولت ساخته مردم و ایران نوین و تاسیس حزب رستاخیز همه ایرانیان را به عضویت در این حزب دعوت و اجبار کرد و اعلام کرد هرکس نمی خواهد عضو این حزب شود گذرنامه بگیرد و از ایران خارج شود! البته بازتولید این استبداد خشن و انسداد سیاسی خود داستان دیرینه حکمروایی در ایران است وبا کمال تاسف شاهد این روند معیوب هستیم که اگر ساختار حقیقی و حقوقی جامعه ما هراز گاه اصلاح و نوسازی نشود خود موید و مقوم استبدادی تازه می شود. بخصوص با اتکای دولتها به درامد بی حساب نفت و عدم اتکای به مردم در تامین هزینه های دولت این معضل تاریخی همواره سدی در برابر استقرار دموکراسی در ایران محسوب می شود و همین عامل در دوران شاه سبب شد هر روز بردامنه استبداد مطلقه اش افزوده شود بگونه ای که در سال های آخر حیات هر مخالف و منتقدی در معرض زندان و شکنجه بود و هیچ رسانه مستقلی امکان حیات نداشت و فعالیت سیاسی معنا نداشت و اینگونه بود که غالب نخبگان و روشنفکران جامعه از هر فرقه و نحله بتدریج در نهان و آشکار به صف مخالفان رژیم کشانده شدند . در این مسیر سیاست های دین ستیزانه پهلوی پدر و پسر بر فاصله گیری نیروهای مذهبی و روحانیت از حکومت افزود و به ویژه پس از جنایت 15 خرداد 1342 روند رو به رشد نهضت اسلامی شکل گرفت و اسلامگرایان نیز به صف مخالفان رژیم افزوده شدند و از همین تاریخ رهبری بی بدیل امام خمینی جلوه کرد .
4- تحقیر و سرکوب مخالفان و منتقدان : رژیم بادر پیش گرفتن سیاست فرعونی قومش را خوار و تحقیر شده می پسندید تا بنده وار و بی چون و چرااطاعتش کنند.جمله معروف هویدا که به شاه شخص اول مملکت نگویید چون اصلا جز او شخصیتی در کشور وجود ندارد نشانه این تبختر وفرعونیت بود ، و با همین دیدگاه مخالفان و منتقدان خود ( و در یک فضای کلی مردم ) را مستحق هرگونه تخفیف و تحقیری می دانست و اگر کسی جرئت عبور از این وضعیت را بخود می داد با سیاست منکوب و سرکوب مواجه بود . همه شخصیتها و افراد باید در وجود شاه ذوب و مستحیل می شدند و در هر سطحی بودند نباید شخصیتی و وجودی از خود می داشتند . عکس العمل به این وضعیت خیزش سیل آسای مردم بود که راهپیمایی های میلیونی را علیه رژیم رقم زد و سبب شد تا مردمی که تا دیروز تحقیر و دیده نمی شدند بناگاه دیده شوند و شخصیت حقیقی آنها بروز و ظهور یابد.
انباشت مسائل برآمده از این موارد در ذهن و دل ایرانیان موجبات پیوند اکثریت قاطع مردم علیه رژیم پهلوی وهمراهی با انقلاب اسلامی برهبری امام خمینی شد که بزرگترین و آخرین انقلاب مردمی و دینی قرن بیستم را رقم زد و همچون زلزله ای منطقه و جهان را تکان داد .
اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی چه بود؟
شعار « استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی » که در ماهها و روزهای منتهی به پیرزی انقلاب از زبان مردم در سراسر کشور سر داده می شد به احسن وجه اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی را بیان می دارد . اصلی ترین و ارزشمندترین دستاورد انقلاب اسلامی تبدیل نظام سلطنتی و استبدادی 2500 ساله به «جمهوری اسلامی» و میزان بودن رای ملت در اداره امور کشور بود بگونه ای که متضمن « استقلال و آزادی» مردم ایران باشد . از همین رو بود که رهبر و معمار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی به رغم سردادن این شعار توسط حامیان انقلاب پس از پیروزی به رای مردم برای تعیین نظام برآمده از انقلاب رجوع کرد و با انجام همه پرسی و رای قاطع مردم نظام « جمهوری اسلامی ایران » را مستقر ساخت و نوشتن نقشه راه و برنامه عملیاتی آنرا هم بعهده خبرگان منتخب ملت نهاد و سرانجام «قانون اساسی » را با رای ملت برای تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی به تصویب رساند و قرار بود با به اجرا درآمدن این قانون مردم ایران پس از قرنی مبارزه و جهاد و شهادت طعم استقلال و آزادی و عدالت و پیشترفت را بچشند و الگویی تازه از مردمسالاری ارائه کنند که در ان جمهوریت و آزادی همراه با معنویت و عدالت تحقق یابد و با هیچ بهانه ای حاکمان نتوانند یکی را فدای دیگری کنندو در سایه این دیدگاه بدیع توسعه مادی و معنوی همزمان حاصل شود و سیاست ورزی دیندارانه را به بشر تشنه حقیقت عرضه گردد و طرحی نو برای حکومتداری برانداخته شود .
اکنون با گذر سی و یک سال از انقلاب در کجا قرار داریم؟
با فاصله گیری از صدر انقلاب سوگمندانه باید گفت بجز هدف « استقلال » که دستیابی بدان در پی انقلاب بطور نسبی محقق شده است دیگر اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی یعنی « آزادی ، جمهوریت و اسلامیت » و در یک کلمه اجرای تام و تمام قانون اساسی محقق نشده و شاهد خلاها و ناکامی های بسیار هستیم بگونه ای که کشور هم اکنون با بحران های جدی در عرصه سیاست داخلی و خارجی مواجه است و از مسائلی همانند عدم کارآمدی دولت ، استبداد ورزی و انسداد سیاسی و تحقیر و سرکوب مخالفان و منتقدان رنج می برد و پایه مشروعیتش هم دچار آسیب جدی شده است هرچند هنوز همین وجه مشروعیت و علایق دینی اکثریت مردم بقای نظام را ممکن ساخته است . از نگاه ما اکنون و با گذر سی و یک سال از پیروزی انقلاب و با تکیه بر شاخص هایی که ارزیابی تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب را باید بدانها سنجید در وضعیت مطلوبی قرار نداریم و وضعیت موجود قابل دفاع و دوام نیست و باید برای تغییر این وضعیت اقدام کرد . انتخابات ریاست جمهوری دهم در خردادماه سال جاری می توانست فرصتی برای این تغییر باشد اما متاسفانه اینگونه نشد و در اعتراض به نتیجه اعلامی این انتخابات جنبش اجتماعی خودجوش و کم نظیری درقالب «جنبش سبز» با شعار «رای من کجاست ؟» سر برآورد که صدای آن متاسفانه توسط حاکمیت شنیده نشد و تاکنون ادامه دارد.
چه باید کرد؟
ما « جنبش سبز » را واکنشی به عدم تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی و به ویژه محدود شدن آزادیهای سیاسی و اجتماعی و اعمال شیوه های اقتدارگرایانه و استبدادی ، خدشه دار شدن جمهوریت نظام با نظارت استصوابی شورای نگهبان و عبور از میزان بودن رای ملت دراداره امور کشور ، و عدول حاکمیت از پایبندی به آموزه های اسلامی و اخلاقی در رفتار با مردم ، و درادامه جنبش مردمی اصلاحات می دانیم و براین باوریم که این جنبش در پی بازیابی انقلاب اسلامی و یاری نظام برخاسته از آن برآمده است و حاکمیت باید نگاهش به این جنبش از سر فرصت باشد و نه تهدید ، و بجای سیاست سرکوب و ارعاب از در تعامل با رهبران جنبش برآید . بیانیه شماره 17 مهندس موسوی راه عبور از وضعیت موجود بسوی وضعیت مطلوب را باز کرده است و جبهه مشارکت با اعلام حمایت کامل از این بیانیه آنرا راهگشا برای گذر از بحران هایی می داند که کشور بجد اکنون دچار آن گشته است .
براین پایه جبهه مشارکت همه باورمندان به انقلاب اسلامی را به بازخوانی و بازگشت به اهداف و آرمانهای انقلاب دعوت می نماید و در همراهی با رهبران جنبش آقایان خاتمی ، موسوی و کروبی همگان را به شرکت در راهپیمایی این روز دعوت می نماید و به ویژه از افراد « جنبش سبز » می خواهد بطور فعال و با نماد سبز در راهپیمایی 22 بهمن در سراسر کشور شرکت نمایند و با سردادن شعارهایی همچون "الله اکبر" و "استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی" همراه با آرامش و با پرهیز از هرگونه عملی که بهانه بدست بهانه گیران دهد ، این روز را به روز تجلی اراده ملت در مطالبه حق حاکمیت بر سرنوشت خویش و اجرای کامل قانون اساسی تبدیل نموده و راه را برای انجام اصلاحات در اداره امور کشور باز نمایند . در عین حال جبهه وظیفه خود می داند از همه یاران انقلاب و امام خمینی که امروز بخاطر پایبندی و دفاع از آرمانهای اصیل انقلاب در معرض تهدید و تحدید قرار گرفته اند و هم چنین از شهدا ، آسیب دیدگان و اسرای جنبش سبز یاد و از آنها تقدیر و تجلیل نماید و حضور فعال در راهپیمایی روز 22 بهمن را ما ادامه راه این گرامیان می دانیم.
جبهه مشاركت ايران اسلامي
0 نظرات :: جبهه مشارکت: همه باهم با نماد سبز در راهپیمایی 22بهمن شرکت کنیم
ارسال یک نظر