سيد محمد خاتمي، می خواهیم رهبری، رهبر همه کشور و همه مردم باشد. رئیس‌جمهور سابق کشورمان با گرامی‌داشت آغاز دهه فجر، دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی را جمهوری اسلامی خواند و در خصوص برخی اخبار که درباره نامه او منتشر شده است گفت:«بعضی‌ها ولایت دارند كه دروغ بگویند فلانی نامه نوشته، در نامه فلان چیز آمده، اصلا نه كسی از محتوای آن خبر دارد و نه اصلا چنین چیزهایی وجود داشته است.»ادامه مطلب...
ميرحسين: راه سبز هیچ نماینده و سخنگویی در خارج ندارد. مهندس موسوی در این گفت و گو که در آستانه ۲۲ بهمن ماه مصادف با سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی انجام شد از دست دادن مشروعیت را عامل اصلی فروپاشی حکومت مستبد و منفور شاهنشاهی دانسته است و تأکید کرد که امروز مقاومت مردم میراث گرانبهای انقلاب اسلامی است و عدم سازگاری مردم با دروغ، تقلب و فساد که ما این روزها شاهد آن هستیم به خوبی حضور این میراث را نشان می دهد.ادامه مطلب...
بیست و دوم بهمن ، روز فریاد سبز آزادی: امسال در 22 بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی را در حالی تجربه می‌کنیم که جمهوری اسلامی پس از 31 سال در بدترین روزهای خود قرار دارد و دولت کودتایی حاکم، روز به روز بیش از پیش انقلاب بزرگ ملت ایران را به سمت قهقهرا می‌برد و هویت خشن و خون ریز ضد اسلامی خود هر روز بیشتر و بیشتر نمایان می سازد ادامه مطلب ...

بیانیه ‌کروبی در آستانه‌ ۲۲بهمن: در بخشي از اين بيانيه آمده است: «همه با هم، آرام و با صلابت در سالروز ۲۲بهمن که یادآور تجلی باور دینی و عزم ملی مردم شریف ایران و نقطه عطفی در تاریخ پر افتخار کشورمان است، در راهپیمائی شرکت می کنیم. این روز به هیچ گروه خاصی تعلق ندارد و روز افتخار و سربلندی تمام ملت ایران است. ادامه مطلب...

روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.


تولدي براي نداي مظلوميت ملت ايران

1 نظرات
مراسم تولد ندا آقا سلطان در بهشت زهرا

. ادامه راه سبز «ارس»: امروز خانواده شهيد ندا آقا سلطان در سالروز تولدش بر مزار او در بهشت زهرا حاضر شدند. جمعي از مردم نيز براي اداي احترام به ندا به خانواده او پيوستند. سوم بهمن امسال، ندا بيست و هفت ساله مي‌شد..

در كنار كيك تولدي كه خانواده ندا به مناسبت سالگرد بيست و هفت سالگي او بر مزارش گذاشته بودند، شاخه‌هاي گلي از سوي ديگر سوگواران قرار گرفته بود.

سایت اخبار روز نیز گزارش داده است که سنگ قبر ندا با شمع های روشن و گل های رز پرپر شده و عکس های کودکی ندا تزئین شده بود. مادر ندا می گفت نگذاشتند برای ندا ختم ٰ و چهلم بگیرم، تولدش را باید می گرفتم.

رفته رفته به تعداد مادران عزادار و حامیان آنها و خانواده ندا که برای گرامیداشت سالروز تولد ندا به سر مزارش می آمدند بیشتر شد. ده ها نفر از مردم توانسته بودند خودشان را به قطعه ۲۵۷ برسانند. مادر ندا با دیدن تک تک مردمی که می آمدند در حالیکه با صدای بلند گریه می کرد خطاب به دختر خود می گفت: بلند شو ببین چقدر مهمان داری، پارسال تنها بودی، بلند شو!
کیک تولد ندا روی سنگ قبرش قرار گرفت با عدد ۲۷. مادر ندا می گریست و فریاد می زد که عزیز دلم ۲۷ ساله شد، ندای من ۲۷ ساله شد، ندای مردم ایران ۲۷ ساله شد.

جمعیت که بیشتر شد دو اتومبیل نیروی انتظامی روبروی قطعه ۲۵۷ ایستادند. مامورها پیاده شدند .خاله ندا که مشغول عکس گرفتن بود و پدر ندا را خواستند و به آن ها تذکر دادند که شعار داده نشود.

یکی از مادران عزادار تلفنی خبر داد که در مسیر نواب مامورها جلوی اتومبیل ها را می گیرند و از حرکت و ورود مردم به سمت بهشت زهرا جلوگیری می کنند

تولدي براي نداي مظلوميت ملت ايران

دولت کودتا هیچگاه فکر نمی کرد تیری که بر پیکر ندا آقاسلطان، دختر 26 ساله تهرانی، وارد می شود چنان تاثیری بر جنبش سبز ملت ایران داشته باشد که نام این دختر 26 ساله به عنوان سمبل مبارزان و شهدای آزادیخواهی ایرانی در مقابل کودتای دولتی ماندگار شود.

رسانه های رسمی حکومت و دستگاه تبلیغاتی دولت اول به انکار ارتباط شهادت ندا با اعتراض مردم پرداختند، بعد قتل او را متوجه گروه های مخالف نظام کردند و در نهایت هم با سناریویی کودکانه رسانه‌های خارجی را مسئول قتل ندا معرفی کردند که با هماهنگی آرش حجازی، پزشکی که در انگلیس اقامت دارد و در ایران به ترجمه آثار پائولو کوئیلو، نویسنده برجسته برزیلی معروف است، انجام شده است.

وجود ندا برای دستگاه تبلیغاتی دولتی معضلی حل نشده و در عین حال پر از تناقض بود. در حالیکه بنیاد شهید او را زمانی شهید اعلام کرد و از خانواده اش خواست تا مدارک لازم برای ثبت وی به عنوان شهید را فراهم کنند، در همان زمان دولت و وزارت اطلاعات از اجازه برگزاری مراسم ترحیم ندا خودداری کرد، درحالیکه بی بی سی مسئول قتل ندا معرفی می شد، کاسپین ماکان نامزد ندا، مورد بازجویی و اتهام قرار گرفت و درحالیکه دولت خود را خونخواه ندا معرفی می کرد خبرنگاری که به انتشار خبر شهادت این دختر ایرانی می پرداخت به تبعید ناخواسته مجبور شد.

دولت کودتا هیچ گاه نتوانست نقش خود را در شهادت ندا مخفی نگاه دارد. فیلم ضارب ندا پس از چند ماه در اینترنت منتشر شد. فردی که تصویرش با عکس های اولیه از کارت منسوب به یک نهاد نظامی همخوانی داشت و در فیلم به گفته شاهدان عینی حاضر در صحنه ضارب ندا معرفی می‌شد. درحالیکه این فیلم اولین و مهمترین سرنخ این شهادت است اما دولت کودتا نقش او را انکار می‌کند و اصلاً نامی از او به میان نمی‌آورد. در عین حال مدعی می‌شود که این قتل از آن جهت منسوب به رسانه های خارجی و البته آرش حجاری است که پیش از آن فیلم های دقایقی قبل از مرگ ندا در اینترنت مشاهده شده است. کودتاچیان البته هنوز باور نکرده اند که شهروند-خبرنگاران با دوربین‌های موبایل تا چه حد افشارگر جنایت‌های آنان بوده‌اند.

محمود احمدی نژاد در سفرش به نیویورک از پرسش های مکرر در قبال قتل این دختر ایرانی در امان نماند. اما او در یک مقایسه نابجای تاریخی، ابتدا از دختری گفت که به همین شکل در ونزوئلای دوست عزیزش، هوگو چاوز، کشته شده بود. دختری که نه نامی از او به میان آورد و نه عکسی را به نمایش گذاشت.

در عین حال احمدی نژاد در پاسخ به قتل ندا آقا سلطان تصویری از "مروی الشربینی" دختر محجبه مصری که در دادگاهی در آلمان توسط مهاجری روسی مورد ضربه قرار گرفت و به شهادت رسید را به مقابل دوربین‌ها نشان داد، گویی قتل ندا تاوان قتل این دختر مصری است. هرچند او پاسخی بر این پرسش ندارد که قاتل دختر مصری مشخص است و محکوم می شود تا به جزای خود برسد اما قاتل ندا در لاپوشانی‌های دولت کودتایی او گم می‌شود، تا مبادا دست ناپاک دولت کودتا در شهادت این دختر بی‌گناه نمایان گردد.

دیرزمانی نمی‌گذرد که ندا به خون بهای جنبش سبز ملت ایران تبدیل می‌شود، تصویر شهادت او را اگر تلویزیون دولتی با نیرنگ و ریا پخش می کند تا به قول خود در برنامه‌ای مستند به افشای هوبت قاتل ندا بپردازد، اما بارها و بارها شبکه های بین المللی و رسانه های مجازی به تصویرگری شهادت او و بعدها نیز از تولد تا وفاتش می پردازند. عکس های ندا اینترنت را به تسخیر درمی آورد، در زبان سیاستمداران بارها و بارها تکرار می شود، مجسمه او شهرهای دنیا را زینت بخش خود می کند و مراسم متعدد به اسم ندا و برای جنبش سبز مردم ایران برپا می گردد.

امروز تولد نداست. تولد دختری که با خون خود، تضمین ادامه جنبش سبز مردم ایران بود. دختری که ملت ایران را به شهادت گرفت تا به قول معلم شهیدمان، شریعتی، یا حسینی باشند و یا یزیدی. خونبهای شهادت ندا تفسیر دوباره این سخن شریعتی است:

"وقتی در صحنه حق و باطل نیستی، وقتی كه شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعه‌ات نیستی، هركجا كه می‌خواهی باشد، چه به نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته باشی، هر دو یكی است."

ادامه مطلب ...

حمله طلاب افراطی به عروس امام خمینی

0 نظرات
حمله طلاب افراطی به عروس امام خمینی


. ادامه راه سبز«ارس» به نقل از "نداي سبز آزادي": پیر جماران پر بیراه نگفته بود که احمد عزیز "در پیش گروه‌هایی و اشخاصی گناهی نابخشودنی دارم و احتمال قوی می‌دهم که پس از من برای انتقام‌جویی از من به بعضی از نزدیکان و دوستانم تهمت‌ها که من آن را ناروا می‌دانم بزنند و به آتشی که باید من را بسوزاند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنان بگیرند."

هنوز اندکی بیشتر از بیست سالی نمی‌گذرد که امام امت، انقلاب را در اختیار فرزندان خود قرار داد تا شاهد این نباشد که چگونه پس از او میراث معنوی‌اش در پای مجادلات سیاسی، مورد معامله کسانی قرار می‌گیرد که براساس پیش‌بینی که کرده بود انتقام از نزدیک‌ترین یاران و وفادارانش گرفته شود.

لازم نیست از گروه‌های چپ اسلامی، نخست وزیر محبوب، فرزند فاضل و باتقوای امام و یا کسانی چون مهدی کروبی و عبداله نوری شاهد مثال بیاوریم. آتش انتقام از امام، در خانواده او و گریبان نزدیک‌ترین افراد به او را فرا گرفته است. امروز اما آتش این انتقام کور دامن عروس محبوب امام و همسر سید احمد خمینی، فرزند مرحومش را گرفته است. او که چند سالی است در حوزه علمیه حضرت خدیجه تدریس عرفان امام می‌کند، در پاسخ به درخواست گروهی از طلاب که از او در مورد حمله اراذل و اوباش به حسینیه جماران توضیحی بی‌طرفانه خواسته بودند به بیان آنچه در شب عاشورا بر بیت امام رفت پرداخت و در حین توضیحات مورد ضرب و شتم شدید عده‌ای از افراطیون این حوزه قرار گرفت. گفتنی است این ضرب و شتم توسط گروهی دیگر از طلاب با عقاید افراطی و البته با حمایت نماینده حوزه علمیه قم همراه با توهین و عمامه به زمین زدن صورت گرفته و به عروس امام گفته شده که "این حوزه جای شما نیست".

فاطمه طباطبایی پس از این اتفاق این حوزه که واقع در محله سیدخندان تهران است نرفته است.

به بهانه این اتفاق بد نیست نگاهی به سناریوچینی حامیان کودتا برای انتقام‌گیری از بیت امام داشته باشیم:

پرده اول: عکس آتش گرفته امام و اولین فرصت انتقام

تلویزیون ملی برای اولین بار در تاریخ انقلاب، به آتش کشیده شدن عکس امام را بارها و بارها به تصویر می‌کشد تا مدعی شود سبزها و طرفداران میرحسین موسوی، نخست وزیر محبوب امام، در ادامه اعتراض‌های غیرمسالمت آمیز خیابانی، این بار به سراغ امام امت رفتند و عکس او را آتش زدند. با این حال نه تنها نشانی از فردی که این عکس را هوا می‌کند تا آتش بزند روی آنتن نمی‌رود بلکه حتی تصویری که به نمایش در می‌آيد در تقدم و تاخر زمانی خود معلوم نیست که در کجا و توسط دوربین کدام فرد یا گروهی ضبط شده است.

پرده دوم: حمله به حسینیه جماران و انتقام از فرزند فاضل امام

تمام کسانی که در حرمت‌شکنی آتش گرفتن عکس امام حنجره می‌دریدند و نفس‌کش می طلبیدند، آنگاه که گروهی اسم و رسم دار، با شکل و شمایل مشخص و زنجیر و دشنه به دست، راهی حسینیه جماران شدند تا بعد از شکستن در حسینیه، "حیدر حیدر" گویان، عزادارانی را که به شنیدن سخنان محمد خاتمی در شب عاشورا مشغول بودند، مورد ضرب و شتم قرار دهند، سکوت کردند و خاموش ماندند.

نه مجلس به میان آمد که این چه جفایی است که بر خانه امام می‌رود، نه دولت بیانیه و اعلامیه داد که حرمت جایگاه سخن امام هتک شده است، نه قوه قضائیه نسبت به آشوب‌گران موضعی اتخاذ کرد و نه دغدغه‌ای از پیروان و اصحاب ولایت نقل محافل گشت.

اولین بار رجانیوز به میدان آمد

سایت خبری "رجانیوز"، نزدیک‌ترین پایگاه اطلاع رسانی مجازی به دولت محمود احمدی نژاد است که در توهین به فرزند یادگار امام، برای اولین بار بی شرمانه ترین توهین ها را متوجه سید حسن خمینی کرد و ابایی نمی‌دید که منسوب به دولت باشد و حرمت خانواده امام را نگاه ندارد. سایت "رجانیوز" البته در توهین و افترا به امام یک منبع تکراری دارد: فاطمه رجبی، همسر غلامحسین الهام، یار نزدیک محمود احمدی نژاد در دولت و آیت الله جنتی در شورای نگهبان. فاطمه رجبی زمانی برای توصیف عدم حضور سید حسن خمینی در مراسم تنفیذ حکم ریاست محمود احمدی نژاد سایت رجانیوز را به عاریه گرفته بود تا بگوید: " سخن آخر به سیدحسن خمینی باز می‌گردد كه غائبی دیگر بود. هر چند روزنامه‌های وابسته به كودتا در این راستا قلم به مزدی‌ها كردند، اما اساسا حضور این فرد در چنین مراسمی مورد سؤال است، نه عدم حضور او. و این مساله مهم صرف‌نظر از حضور وی در جناحی خاص و موضع‌گیری‌هایش به نفع یك جناح است زیرا ملت برای او نه جایگاه سیاسی و نه جایگاه علمی و نه هیچ جایگاه دیگری قائل نیست."
وصیت امام؛ نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد

بسیاری از منتسبان به بیت امام خمینی در راه پیمایی‌های اعتراضی پس از انتخابات، بارها و بارها شرکت کردند. دولت کودتا با عوامل لباس شخصی این منسوبان به امام را شناسایی کرده و به دفعات مورد ضرب و شتم قرار داده است. شدت این اتفاقات به قدری بوده است که مقامات بالای نظام هم در جریان قرار گرفتند اما ترتیب اثر ندادند. حلقه اول نزدیکان به امام مورد توهین کودتاچیان قرار می گیرند و توسط کسانی که در زمان امام جرات اظهار نظر نداشتد سران فتنه لقب می گیرند. وفادارترین افراد به اندیشه های امام که هر یک مسئولیتی در دولت های انقلابی محمدعلی رجایی، محمدرضا باهنر و میرحسین موسوی داشتند یا در بازداشت به سر می برند و یا اجازه شرکت در هیچ تجمعی را ندارند، بسیاری از خانواده های شهدا چون همت و جهان آرای از اینکه نام عزیزشان، دستمایه منافع جناحی دولت کودتا می شوند نگران و خشمگینند و خلاصه اینکه هر که سابقه ای با امام داشته است و خط و ربطی از امام در مورد او نگاشته شده است امروز به تعبیر کودتاچیان حکومتی و رسانه ای ضد امام نامیده می شود. با اینحال نه کسی از میدان به در می رود و نه در این غوغای رسانه ای هضم می گردد. به همین دلیل هم هست که کودتاگران یک روز شاخ و شانه می کشند و مرگ سران فتنه را خواستار می شوند و روز دیگر به دست و پا زدن می افتدند که به آغوش انقلاب بازگردید تا در این مملکت زندگی کنید. این تفسیر همان وصیت امام است که می گوید: نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد".
ادامه مطلب ...

گزارش تصویری از دیدار سیدمحمد خاتمی با خانواده نورمحمدی

0 نظرات
گزارش تصویری از دیدار سیدمحمد خاتمی با خانواده نورمحمدی

. ادامه راه سبز«ارس»: حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق کشورمان به دیدار خانواده سعید و مسعود نورمحمدی که هر دو در بازداشت به سر می‌برند رفت.


سعید نورمحمدی از اعضای شورای سیاستگذاری ستاد 88 بود که بعد از انتخابات بازداشت و بعد از حدود سه ماه آزاد شد، اما در جریان برگزاری دعای کمیل برای آزادی بازداشت‌شدگان بار دیگر بازداشت شد، مسعود نورمحمدی نیز چند روز پیش بازداشت شد.



ادامه مطلب ...

اکران خصوصی «عصر روز دهم» با حضور سید محمد خاتمی+عکس

0 نظرات
اکران خصوصی «عصر روز دهم» با حضور سید محمد خاتمی

. ادامه راه سبز - ارس: فیلم سینمایی «عصر روز دهم » آخرین ساخته مجتبی راعی شامگاه جمعه برای نخستین بار با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین سید‌محمد خاتمی رییس موسسه بین‌المللی گفت‌و‌گوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها و جمعی از اهالی سینما و اصحاب فرهنگ در محل خانه سینما به نمایش در آمد.

به گزارش پارلمان‌نیوز، درمراسم اکران خصوصی «عصر روز دهم» هنرمندانی چون مجید مجیدی، کمال تبریزی، منوچهر محمدی، مجتبی راعی، حسن برزیده، محمد‌مهدی عسگرپور، ساعد باقری، سهیل محمودی، سید‌مهدی شجاعی، مصطفی رحماندوست، عبدالحسین مختاباد و گروهی از اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه حضور داشتند.

همچنین همسر و فرزندان مرحوم رسول ملاقلی‌پور، احمد مسجد جامعی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمدرضا جعفری جلوه معاون سابق سینمایی وزارت ارشاد و علیرضا رضا داد مدیرعامل پیشین بنیاد سینمایی فارابی از دیگر مهمانان این مراسم بودند.

پس از نمایش فیلم ، سید محمد خاتمی از مجتبی راعی کارگردان و منوچهر محمدی تهیه کننده فیلم سینمایی عصر روز دهم به خاطر تهیه و تولید این اثر تشکر و قدردانی کرد.

گفتنی است فیلم سینمایی عصر روز دهم نخستین پروژه سینمایی است که برای اولین بار در شهرهای مقدس کربلا و نجف تولید شده است. در این فیلم از منظر تازه و متفاوتی به مفهوم دوستی دو ملت شیعه ایران وعراق نگاه شده است.

داستان این فیلم از خرمشهر و در دوران جنگ ایران و عراق آغاز می‌شود و زندگی یك خانواده را به تصویر می‌كشد، جنگ باعث جدایی آن‌ها می‌شود و بعد از وقایع دیگری از جمله سقوط صدام و جنگ آمریكا و عراق آن‌ها همدیگر را پیدا می‌كنند.

پروژه «عصر روز دهم» برای اولین‌بار توسط رسول ملاقلی‌پور مطرح شد و این كارگردان برای دیدن لوكیشن‌های فیلم سفرهایی به كربلا داشت اما با مرگ وی، پروژه به شكل دیگری و توسط «مجتبی راعی» از دیگر فیلمسازان سینمای كشور ساخته ‌شد.

ادامه مطلب ...

روح الامینی چهارمین قربانی کهریزک را افشا کرد

0 نظرات
روح الامینی چهارمین قربانی کهریزک را افشا کرد

. ادامه راه سبز«ارس»: پدر شهید محسن روح‌الامینی از قربانیان بازداشتگاه کهریزک از کشته شدن رامین قهرمانی از شهدای جنبش سبز در این بازداشتگاه خبر داد.

به گزارش کلمه، عبدالحسین روح الامینی در گفتگو با هفته نامه پنجره اعلام کرد که "رامین آقازاده قهرمانی" چهارمین قربانی وقایع بازداشتگاه کهریزک است.

وی هم‌چنین گفته که این فرد پس از آزادی از بازداشتگاه کهریزک بر اثر شدت جراحات وارده جان باخته است.

وی تصریح کرد: «گزارش چهارمین مرگ کهریزک از سوی مسوولان منتشر نشد چرا که به عقیده آن‌ها ممکن بود وجدان عمومی جامعه خیلی جریحه‌دار شود»

پیش‌تر اعلام شده که بود که محمد کامرانی، محسن روح‌الامینی و امیر جوادی‌فر کشته شد‌گان وقایع کهریزک هستند.

روح الامینی در این گفتگو خواستار استعفای مرتضوی شده است. وی با اشاره به اظهارات سعید مرتضوی در رد اتهامات خود گفت: چون پرونده مرتضوی و بقیه متهمین در مراجع ذی‎صلاح در دست رسیدگی است، اگر او اسناد و مدارکی دارد باید به آنجا ارایه دهد، همان‎طور که مضروبین و خانواده های قربانیان چنین کاری کردند. ‎نظر می‎رسد کسانی که دست‎شان در دفاع از خود تهی است، چنین می‎کنند

روح الامینی افزود :‌ بر این اساس، انتظار از متهمان این پرونده این است که به‎جای اینکه عذر بدتر از گناه بیاورند با عذرخواهی از آحاد ملت ایران و خانوادههای مقتولین و مضروبین، حداقل قبل از اینکه به مجازات اعمال خود برسند، استعفاء دهند.

وی افزود :‌ ما توصیه می‎کنیم کسانی که در این موضوع متهم هستند، به‎جای غبارآلود کردن فضا و نامه پراکنی های سیاسی، قبول مسئولیت کنند. این ساده‎ترین کار است که رسما و کتبا از آحاد ملت ایران، خانواده های مقتولین و مضروبین این حادثه عذرخواهی کنند. آن‎ها قبل از آنکه سزای اعمال‎شان را در دادگاه در این دنیا ببینند، برای نجات از عذاب اخروی استعفاء کنند که این کمترین کاری است که می‎توانند انجام دهند. حداقل کاری که از این‎ها انتظار داریم، این است که به‎جای آوردن عذرهای بدتر از گناه، به قانون تمکین کنند. وجدان عمومی جامعه بیدار است و گزارش دستگاههای نظارتی مثل مجلس، سازمان بازرسی کل کشور و کمیته پیگیری دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی هم وجود دارد که با صراحت درباره جنایت کهریزک اعلام نظر کرده اند که البته گزارش سازمان بازرسی و شورایعالی امنیت ملی در این خصوص منتشر نشده است.

گفتنی است بر اساس اعلام کمیته پیگیری مجلس شورای اسلامی در خصوص بازداشتگاه کهریزک سعید مرتضوی دادستان سابق تهران مقصر اصلی این وقایع معرفی شد.

ادامه مطلب ...

پاسخ قاطع تهران امروز به تذكرات فله اي رامين

0 نظرات
پاسخ قاطع تهران امروز به تذكرات فله اي رامين


. ادامه راه سبز«ارس»: روزنامه تهران امروز در سرمقاله خود نوشت،

وزارت ارشاد در اقدامی كم‌سابقه به 15 روزنامه سراسری از جمله تهران‌امروز بابت چاپ سخنان آقایان خاتمی رئیس‌جمهور سابق، روحانی دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، عضو كنونی مجمع تشخیص و مجلس خبرگان رهبری و مطهری نماینده اصولگرای كنونی مجلس تذكر داده است. تهران‌امروز این تذكرات را چندان وارد نمی‌داند بلكه به دلایلی كه گفته خواهد شد آنها را قابل انتقاد می‌داند:

- در طول هفت ماه گذشته و حوادث تلخ پس از انتخابات اكثر فرمایشات، رهنمودات و تاكیدات مقام معظم رهبری پیرامون عدم سكوت نخبگان و خواص در شرایط فتنه بوده است. به تبع چنین خواسته درستی، سه نفر از نخبگان و خواص نكاتی را مطرح كرده‌اند و روزنامه‌ها نیز به چاپ آن اقدام نمودند و سپس مورد «تذكر» وزارت ارشاد واقع شدند. سوال این است كه اگر این سه‌ نفر جزو خواص و نخبگان نیستند پس چه كسی خواص و نخبه محسوب می‌شود؟ و اگر روزنامه‌ها اجازه چاپ مطالب این خواص را ندارند پس این افراد چگونه مواضع خود را به گوش ملت برسانند و فاصله خود را با دشمنان عیان سازند؟ چرا روزنامه‌ها باید به دلیل چاپ مطالب خواصی كه به تعبیر مقام معظم رهبری «برای شفاف‌سازی مواضع خود باید به میدان بیایند» تذكر بگیرند؟ اگر مواضع این خواص خلاف انتظارات ما بود چاپ آن لزوما به معنی نقض قانون نیست بلكه نقض توقع و انتظارماست.

رهبر فرزانه انقلاب بارها از خواص خواسته‌اند كه سكوت نكنند و تاكید فرمودند: «هر كس هر چه می‌فهمد را بگوید» این آقایان هم درك خودشان را می‌گویند نه دركی كه لزوما دیگران انتظار دارند. ضمن آنكه هیچ‌یك از این آقایان در هیچ دادگاه صالحه‌ای در این كشور ممنوع‌السخن نشده‌اند و هیچ مرجع قانونی نیز به رسانه‌ها اعلام نكرده كه برای چاپ سخنان این افراد محدودیتی یا ممنوعیتی وضع شده است. تازه اگر این سخنان از نظر معاونت مطبوعاتی ایرادی داشته چرا روز قبل از انتشار توسط روزنامه‌ها به خبرگزاری‌هایی كه این خبرها را روی خروجی‌شان قرار داده بودند گفته نشده تا خبر خود را اصلاح كنند و روزنامه‌ها نیز دچار مشكل نشوند؟ یا آنكه به روزنامه‌ها اطلاع داده شود كه از آن اخبار استفاده نكنند؟ آیا اینها قصورات وزارت ارشاد نیست؟

2 – معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد تذكر داده‌اند كه چرا به نقل از آقای روحانی فضای كشور را فاقد آزادی بیان توصیف كرده‌اید. آفتاب آمد دلیل آفتاب، اگر محدودیتی برای بیان وجود ندارد پس این تذكرات برای چیست؟‌ مگر مقام معظم رهبری بارها تاكید نفرمودند كه دشمن در صدد پیروزی در جنگ نرم است؟ و مگر اصلی‌ترین ابزار جنگ نرم رسانه‌های استكباری نیستند كه محتوا را براساس خواسته و اغراض خودشان هدایت و مدیریت می‌كنند؟

و مگر با محدود ساختن شریان‌های اطلاعاتی به رونق تریبون‌های خارج‌نشین كمك نمی‌كنیم؟
و مگر این رونق باعث پیروزی احتمالی آنها در جنگ نرم نمی‌شود؟ پس چرا باید با اعمال محدودیت بیشتر ناخواسته در جهت منافع دشمنان مردم حركت كنیم؟ در شرایط «فتنه» تنها روشنگری است كه می‌تواند به غبارزدایی وضعیت وخیم جامعه كمك كند و این با محدودیت‌های غیراصولی صورت نمی‌گیرد. وقتی چاپ صحبت افرادی همچون خاتمی، روحانی و مطهری در روزنامه‌های داخلی تخلف محسوب می‌شود طبیعی است كه رسانه‌های خارجی فرمانده افكار عمومی جامعه خواهند شد و علیه منافع ملی ما اقدام خواهند كرد.

هدف جنگ نرم تصرف قلب افراد و سیادت بر ذهن‌هاست اما نه با «زور» بلكه با «اقناع». برای قانع كردن افراد نمی‌شود به آنها چیزی را «دیكته» كرد. بلكه باید فرد را در كشمكش بین «طاغوت» و «الله» مدیریت كرد. حركت پدافندی در آفند جنگ نرم اعمال محدودیت نیست بلكه رجحان آزادی است و هیچ آلترناتیو دیگری هم ندارد. در فضای گفت‌وگوی آزادانه نخبگان است كه می‌شود ابتكار عمل را از دست دشمن گرفت و برنده جنگ نرم شد و آنگاه به تاكتیك «اقدام در زمین دشمن با قواعد خودی» روی آورد.

دیگر اینكه به مطبوعات تذكر داده شده است كه به نقل از حسن روحانی تصویری غیرواقعی از شرایط اقتصادی كشور ارائه كرده‌اند و آماری فاقد پایه كارشناسی عرضه شده است.

در این رابطه سوال اصلی این است كه آیا مطبوعات اجازه چاپ سخنان مقامات رسمی كشور را ندارند؟ حسن روحانی در حال حاضر نماینده مجلس خبرگان و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است كه مقام اولش را به واسطه رای مردم و مقام دومش را به واسطه حكم رهبر معظم انقلاب دریافت كرده است.

در عین حال حسن روحانی در رأس مركز تحقیقات استراتژیك نظام مجمع قرار دارد كه مركزی تحقیقاتی در حوزه‌های گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و… است.

در این میان سوال این است كه آیا مطبوعات سخنان این مقام رسمی نظام جمهوری اسلامی را با تحریف منتشر كرده‌اند یا احیانا آمارهای ارائه شده از سوی او را دست‌كاری كرده‌اند؟ اگر چنین است -كه نیست- آنگاه تذكر ارشاد قابل قبول بود اما ظاهرا ماجرا به گونه‌ای دیگر است چرا كه وزارت ارشاد معتقد است چون آمارهای این مقام رسمی اصالت ندارد، لذا مطبوعات نباید آن را منتشر كنند. سوال این است كه مطبوعات چگونه دریابند این مقام رسمی كشور آماری خلاف واقع ارائه داده است!‌ مگر غیر از این است كه سخنان وی پس از انتشار از سوی رسانه‌ها در معرض داوری قرار می‌گیرد و مقامات رسمی دولت هم به آمارهای او واكنش نشان می‌دهند؟ كما اینكه مركز اطلاع‌رسانی دولت چنین واكنشی نشان داد و رسانه‌های گروهی هم آن را منتشر كرده‌اند.

در این میان اگر مركز تحقیقات استراتژیك هم مدعی شود اصالت سخنان حسن روحانی زیر سوال رفته است آیا باید به مطبوعات به‌خاطر انتشار جوابیه دفتر اطلاع‌رسانی ریاست‌جمهوری هم تذكر داده شود؟ طبیعی است اگر چنین روندی در فضای رسانه‌ای كشور حاكم شود و امكان درج نظر و سخنان مسئولان رسمی كشور هم محدود شود آنگاه معلوم نیست كه سرانجام نظام رسانه‌ای كشور به كجا ختم خواهد شد.

3 – خوب است وزارت ارشاد روشن كند كه نسبت به اظهارات اخیر آقای مشایی پیرامون پیامبران چه نظری دارد؟ آیا آن صحبت‌ها را تایید می‌كند؟‌ اگر تایید نمی‌كند چرا نسبت به انتشار آن توسط خبرگزاری‌ها واكنشی نشان نداد؟ آیا این سخنان از نظر معاونت مطبوعاتی به معنای عدم عصمت پیامبران نیست؟ و آیا گفتن چنین سخنانی خلاف آموزه‌های جاودان اسلام، قرآن و رسول گرامی آن نیست؟ سكوت معاونت مطبوعاتی در این زمینه چه معنایی دارد؟ آیا سخنان آقای مشایی را تایید می‌كند یا تكذیب؟ اگر این سخنان، صحبت‌های ناروایی است – كه هست – پس چرا باید جواب آقای مطهری نسبت به آن روا نباشد؟ آنگاه به چه دلیلی باید به روزنامه‌ها بابت انتشار سخنان ایشان تذكر داد؟ ضمن آنكه تمام سخنان آقای مطهری پیش‌تر در مناظره با آقای رسایی در رادیو گفت‌وگو بیان شده و خبرگزاری فارس نیز همان را روی خروجی قرار داده بود و هیچ چیز تازه‌ای نداشت.

4 – انتظار این بود كه با آغاز ماه پرشكوه بهمن كه تجلی وحدت ملی و انسجام اسلامی است معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد پیام‌آور وحدت و همدلی باشد نه تذكر و تنبیه، با این وصف برخود وظیفه می‌دانیم در این ایام كه یادآور خون شهدا و امام(ره) شهداست هم خود و هم دیگران را به وحدت و همدلی برای ارتقای كشور و بالندگی انقلاب دعوت كنیم.

ادامه مطلب ...

جماران! در آن شب غمبار عاشورا، چه بي حرمتيها بر تو روا شد!

1 نظرات
جماران! در آن شب غمبار عاشورا، چه بي حرمتيها بر تو روا شد!


«بسم الله الرحمن الرحیم»

سلام جماران ،

امروز نزدیک چهل روز است از غروب اولین تاسوعا ی زندگی بیست و سه ساله ام که در حریم و حرم تو به عاشورا رساندیم میگذرد، اما نمیدانم چرا دلم باز هوای صحن و سرایت راکرده و نمی دانم چراهنوز نتوانستم در این چهل روز فراموشت کنم .اما بازهم گوش و چشمی سپید تر از این کاغذ نیافتم تا بازگوکنم آنچه را که دیدی و دیدم را.

عصری زمستانی بود،از آن زمستان ها که سرد و خشک است و اگر مراقب نباشی خشکی و سردی در جان و عمق دلت نفوذ میکند.اما متضاد با سردی هوا دلم گرم و گرفته بود و محرم حسین رنگ دلم را بازهم متضاد با رنگ زمستان سرخ وسپید کرده بود.

جماران،خبر آمد که در حرم تو که منقش به نام حسینیه است قرار است ،مجلسی با عزت برپا شود که این عزت برگرفته از نام و حرم حریم تو باشد -خوب اینکه مرسوم است همانند نمازی که میگویند در فلان مکان مقدس خوانده شود و یا زیارتی که در فلان مسجد مقدس برپا شود عزیز و با ارزش است-ما هم که تا آنروز سعادت دیدار حرم تو را نداشتیم قصد آنجا را کردیم. آخر میدانی جماران،نام تو برای همه ی ما آشناست. آخر نام تو گره خورده با نام پیرمردی است که به او نیز پیر جماران میگویند. همان که تا به امروز برایمان نامی فراتر از یک نام و تصویری آشنا تر از آشنایی هاست.

آری جماران،به خدا قسم که به عشق پیر مرد بزرگ جماران و به قصد سپردن دلمان به در و دیوار کوچک و گلی حریم تو که روزی پدرانمان در آن روضه ی نامردمی ها و سرود پیروزی ها را میخواندند ما هم رهسپار کوی و برزن تو شدیم.

میدانی،تصویری که در دلمان از تو نقاشی کرده بودیم،یک حرم بود و یک صندلی رو به آن و یک پنجره رو به محبوب ،پس چه زیبا بود که آن شب تاسوعا رویا و نقاشی هایمان را با در دیوار تو اینبار واقعی تر و ملموس تر در گوشه ی دلمان حک کنیم و در پناه تو اینبار با هم و با یاد تمام پدران آسمانیمان بگوییم”سلام بر تو ای حسین و سلام بر غریبیت..”

یادت هست،از در که وارد شدم،آن هم پس از عبور از جمعیتی به هم فشرده و بازرسی های سربازان،اولین چیزی که چشمم به ان خورد، جوی باریکی بود که از آن آب خنکی ازوسط کوچه مانندی که میرسید به درب اصلی حرم تو بود.بعد هم کوچه را بالا آمدم تا پس از مدتی وارد صحن تو شدم.ما که آمدیم در حریمت نماز را خوانده بودند اما قرآن و زیارت نامه مولی حسین را هم نوا شدیم و بعد هم سینه زنی و….نمیدانم که چه شد کم کم ما را به درون حرم اصلیت راه دادند،انگار میدانستند که من بی تاب دیدن حرم اصلیت هستم.

جماران،از در که وارد شدم بی اختیار حسی عجیب مرا با خود برد.آری، بیکباره تمام عکس ها و نقاشی های درونم با سرعت عجیبی با تصویری که اکنون از دریچه ی چشمانم وبروی پرده ی مغزم افتاده بود،همپوشانی کرد….صحن…نمد ها آبی….صندلی….دریچه…آری همه همانطور بوداما….میگویند،این خاصیت عقل بشری است که همواره در مقیاسی مادی مینگرد و میانگارد….باورش دشوار بود که چگونه این صحن چند ده متری مکانی برای آغاز حرکتی چند ده میلیونی بوده ؟اما همان موقع یاد سخن پیرمرد جمارانیت آفتادم که عظمت همه ی چیز را حتی بازپس گیری خرمشهر را کار خدا میدانست و…

بگذریم جماران، اما فضای درونیت با تمام فرکانس ها و نیروهای به جای مانده درو دیوارت هارمونی عجیبی در من ایجاد کرد، و من که مدت ها بود اینگونه عمیق نشده بودم در کنج درب ورودیت آرام نشستم درست درزاویه ای که میشد صندلی پیربزرگت را دید.سربند سبز یا حسینم را بستم و آماده شدم تا امشب در حرم حسینیه ات از تمام حرف های نگفته ام و درد های در سینه ام بگویم.

مدتی که گذشت،سیدی که اتفاقاٌ برایت مردی آشنا بود،سخنران آن شبت شد و ما و من همچنان نشسته بودیم.مدتی زیادی نگذشت که …

من که هنوز نفهمیدم چه شد،اما یادم میآید من همان جا در کنج در نشسته بودم که صداهای نامتوازنی به گوشم رسیدو درست لحظاتی بعد شیشه ها مشبک دریچه ات بر روی سرم فرو ریخت.گرچه آنجا بود که گمان میکردم دلم هم فرو ریخته اما این تازه آغاز شکستن حرم سرایت بود.من هنوز در کما بودم که درد اولین شیشه زیر پایم مرا بیدار کرد.نمیدانم دیدی یا نه؟گروهی عربده کشان وارد حرمسرایت شدند.به یکباره چشمم به کفش های گلی و خاکیشان افتاد که بر روی نمد آبی رنگ و نقره فام تو لایه ای از سیاهی و چرکی را نمایان کرد و اینجا بود که انگار نقاشی زیبای تو در دلم لگد مال میشد.به گوشه ای آمدم تا در کنار دیوارت پناهی بگیرم و همان جا بود که دوستم گفت:سربند سبزت را به زیر نمد بگذار تا امان جانت باشد …

یادت هست وقتی با فریاد حیدر حیدرشان که نه رنگ حیدری داشت و نه روح حیدری با باتوم و سیم و مفتول و هرانچه در دست داشتند بر سروصورت اهل درون حرم میزدند…نمی دانم شنیدی یا نه،اما من خودم شنیدم فریادها و زجه های زنان بالای حرمت را…

جای ماندن نبود،تو خودت گواه بودی،پس به سمت کوچه ی بیرونیت امدم،اما کاش نمی آمدم…..

دسته ای دیگر ،انتظار می کشیدند برای ورودمان….نگو که ندیدی سیمای مردانی نامرد را که بی تفاوت به سن و سال و جنسیت و …میزند و میزدند و میزدند…اما فقط میزدند؟؟نگو که ندیدی و نشنیدی سخنان و الفاظ بی حرمتشان را که حتی سزای نثار کردن به دزد قافله هم نبود چه رسد به عزادار حسین،راستی نگو که گواهی نمیدهی برخی از انها همان دزد قافله بودند که کیف های جوانان را در شب تاسوعای حسین به امانت دایمی میبردند…من خودم شنیدم التماس های جوانی را که تنها مقداری از پولش را میخواست تا با آن در این شب غربت زده از اینجا یعنی قله ی شهر بتواند با وسیله ای به خانه اش در پستوی شهر رود و نگو…..

من که نفهمیدم اما شاید تو فهمیدی که چه شد که نشان پدرم را دیدند و انگار این نشان خشم انان را بیشتر کرد و….اولین شوک برقی را که با قدرت هر چه تمام تر زدند انگار باز به کما رفتم اما هنوز نرفته با شوک دوم به پای دیگرم بیدار شدم و….

اما آخر کوچه بود من که تاب و حس توان ایستادن نداشتم به یکباره فهمیدم تو، پای لعزانم را در همان آب خنک جویچه ی نزدیک درت گرفتی و نگذاشتی قامت سبز و بی آزارم در قامت سیاه و عبوشسان خم شود….و این جا بود که فهمیدم چرا این جوی زلال اولین و حالا آخرین نقطه ی دیده ام در حرمت بود.

آری جماران درست به من فهماندی،حال که امروز نه پیرجماران هست و نه یاران شهیدش چون بهشتی و همت و باکری و….اما فرزندان آنها ،حتی در بند، هنوز هستند و هنوز عاشقانه و مردانه همچون پدران آسمانیشان ایستاده اند تا دوباره صحن و سرایت را آماده کنند،شیشه بیاندازند،نمد ها را بشورندو نو کنند و اینبار درون حجم کوچک اما رو به بینهایتت دست جمعی برای نامردمی های این روزگار غریب روضه خوانی کنند….پس تو هم تا آنروز به پیر آرام خفته ات چیزی نگو تا روزی که ما دوباره کوچه ات را آب و جارو کنیم از گرد و غبار کقش های گلی و خاکی… پس چیزی نگو تا نکند پدر پیر جماران بیش از این مکدر شود ….

و میدانم که میدانی که ما نیز آماده ایم همچون میر،حسینی بمانیم.

=========
پيوندهاي مرتبط با اين مطلب:
» فیلم و متن كامل سخنرانی سیدمحمد خاتمی در جماران در شب عاشورا
» چماقداران حكومتي به بیت امام حمله کردند
» گزارش ويدئويي از شب عاشورا در حسينيه جماران
» دومين گزارش ويدئويي از شب عاشورا در حسينيه جماران


منبع: نامه واره به سايت كلمه

ادامه مطلب ...

رئیس دانشگاه تربیت مدرس: ترجیح می‌دهیم آقای موسوی فعلا به دانشگاه برنگردد

0 نظرات
فرهاد دانشجو رئیس دانشگاه تربیت مدرس:
ترجیح می‌دهیم آقای موسوی فعلا به دانشگاه برنگردد


. ادامه راه سبز«ارس»: رئیس دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به فعالیت اساتید و اعضای هیئت علمی این دانشگاه در مناصب دولتی متعدد تاکید کرد: تمام اعضای هیئت علمی دانشگاهها که در سایر ارگانها مامور هستند بر اساس مجوزهای قانونی فعالیت دارند و روند آموزش آنها مختل نشده است.

فرهاد دانشجو در گفتگو با مهر در خصوص اخباری مبنی بر کاهش فعالیت اساتید و اعضای هیئت علمی این دانشگاه که در حوزه های دیگر خارج از دانشگاه نیز فعالیت می کنند با رد این موضوع و سیاسی دانستن آن گفت: هر کدام از اعضای هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس که با بیرون از دانشگاه همکاری می کند یا از دانشگاه مجوز می گیرند و یا ماموریت اخذ می کنند.

رئیس دانشگاه تربیت مدرس در ادامه شایعات موجود در مورد عدم حضور اعضای هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس را کذب دانست و گفت : اخباری که در زمینه غیبت یا عدم حضور اعضای هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس بیان می شود بیشتر سیاسی است تا واقعیت های موجود در دانشگاه. بنابراین شک نکنید که این موضوعات صحت ندارد.

فرهاد دانشجو در خصوص وضعیت برخی اساتید دانشگاه تربیت مدرس از جمله علیرضا بهشتی، میرحسین موسوی و عادل آذر به مهر گفت: دکتر عادل آذر به دلیل اینکه پیش از این نماینده مجلس شورای اسلامی بوده و تازه به دانشگاه بازگشته است نیازمند فرصتی برای تنظیم حضور در داخل دانشگاه است. میزان حضور وی در دانشگاه تا آنجا که من اطلاع دارم مطلوب بوده و اعتراضی از سوی دانشجویان و سایر اساتید در مورد دکتر عادل آذر وجود ندارد.

وی اضافه کرد: ممکن است دکتر عادل آذر برای تمرکز کارهای بیرون از دانشگاه در داخل دانشگاه نیازمند فرصت باشد اما هر جا که رفته مجوز لازم را از دانشگاه دریافت کرده و بدون اجازه دانشگاه فعالیت بیرون دانشگاه نداشته است.

رئیس دانشگاه تربیت مدرس در خصوص وضعیت تدریس علیرضا بهشتی که بیش از دو هفته است در بازداشت بسر می برد به مهر گفت: به دلیل اینکه علیرضا بهشتی در بازداشت بسر می برد و طبیعتاً در دانشگاه حضور ندارد با هماهنگی هایی که ریاست دانشکده انجام داده است مشاوران فعلاً کارهای پایان نامه هایی که علیرضا بهشتی راهنمایی آنها را بر عهده داشته است به عهده گرفته اند.

دانشجو اظهار داشت: البته راهنمای پایان نامه به این صورت نیست که اگر استاد تا دو هفته هم نباشد اتفاق خاصی رخ دهد. انتظار می رود که علیرضا بهشتی در آینده آزاد و به دانشگاه بازگردد.

وی درباره کلاسهای درس علیرضا بهشتی در دانشگاه تربیت مدرس نیز گفت: درس های علیرضا بهشتی با هماهنگی صورت گرفته از سوی ریاست دانشکده میان سایر اساتید دانشکده توزیع شده است تا مشکل خاصی در روند آموزش ایجاد نشود. این امر به این خاطر انجام شده که دانشجو دچار مشکل علمی نشود.

آخرین وضعیت میرحسین موسوی در دانشگاه تربیت مدرس

وی در خصوص وضعیت تدریس میرحسین موسوی در دانشگاه تربیت مدرس نیز به مهر گفت: موسوی مامور دانشگاه تربیت مدرس در ارگان دیگری بوده و هنوز نامه اتمام ماموریت وی به دانشگاه نیامده است. میرحسین موسوی پس از اتمام ماموریت استاد تمام وقت دانشگاه تربیت مدرس است و موظف به تدریس خواهد بود.

رئیس دانشگاه تربیت مدرس اضافه کرد: البته ما هنوز نامه ای از محل ماموریت میرحسین موسوی که نشان دهد ماموریتش به پایان رسیده است دریافت نکرده ایم. البته این چهار سال که وی در ارگان دیگری مامور بوده است یک ریال حقوق از دانشگاه تربیت مدرس دریافت نکرده است. میرحسین موسوی از محل ماموریت خود حقوق می گیرد و دانشگاه حقوقی را به وی پرداخت نمی کند.

وی گفت: میرحسین موسوی پس از اتمام ماموریت وقتی به دانشگاه بازگردد باید در دانشگاه حضور داشته باشد و ۴۰ ساعت در هفته تدریس کند.

دانشجو یادآور شد: فعلاً با توجه به شرایط جامعه و شرایطی که وجود دارد ما اصرار نداریم که وی ماموریتش را تمام کند و به دانشگاه بیاید. ترجیح می دهیم یکی دو ماه دیگر هم در ماموریت باقی باشد تا انشاء الله مسائل حل و فصل شود.

وی درباره تدریس درس “ریشه های انقلاب اسلامی” از سوی موسوی و اخباری که در مورد اعتراض به این موضوع در برخی سایت های خبری عنوان شده است، گفت: تا آنجا که من اطلاع دارم این درس در چند سال اخیر از سوی میرحسین موسوی ارائه نشده است. میرحسین موسوی در حدود ۱۵ سال پیش به دلیل تجربه ای که در مسائل علوم سیاسی داشت این درس را ارائه می کرد.

رئیس دانشگاه تربیت مدرس اضافه کرد: میرحسین موسوی در علوم سیاسی دارای مدرک کارشناسی ارشد است و به همین دلیل بیشتر به مشاوره و راهنمایی دانشجویان می پردازد.
ادامه مطلب ...

مجمع روحانیون مبارز کاشان نسبت به شکنجه فعالین سیاسی این شهر اعتراض کرد

0 نظرات
مجمع روحانیون مبارز کاشان نسبت به شکنجه فعالین سیاسی این شهر اعتراض کرد

. ادامه راه سبز«ارس»: در پی ربودن و شکنجه ی روحی و جسمی یک دانشجوی فعال سیاسی و اجتماعی و فرزند عضو سابق شورای اسلامی شهر کاشان و معاون ستاد میر حسین موسوی در کاشان،مجمع روحانيون مبارز كاشان با صدور بیانیه ای تاکید کرد « دركشور و مذهبي كه پيشواي آن امام اميرالمومنين عليه السلام است چنين حركاتي شرم آور است»

متن کامل این بیانیه بدین شرح است:


بسمه تعالي

خشونت ورفتارهاي دورازمنطق وعقلانيت با هرانگيزه ونيتي كه صورت پذيرد درعرف خردمندان دنيا مذموم ومحكوم است اما پاره اي ازحركات خشونت آميزرا بايد دررديف فجائع بزرگ بشري بحساب آورد.آدم ربائي وتعرض به جان وسلامت يك انسان ازهردين وآئيني ازهمين قبيل است.

همشهريان عزيز ومحترم اطلاع يافته اند كه بيش ازيك هفته ي قبل جناب آقاي مصطفي معراجي دانشجوي ممتاز رشته ي برق دانشگاه كاشان هنگامي كه قصد ورود به دانشگاه را داشته توسط چند نفرربوده و به مكان نامعلومي برده شده وطي چند شبانه روز تحت شكنجه هاي قرون وسطائي قرارگرفته وسرانجام او را شبانه ودرحال بيهوشي درنقطه اي از تهران رهاساخته اند.آثار شكنجه هاي وحشيانه ازآتش سيگار گرفته تا ضربه هاي جانكاه هم اكنون بربدن و دست و پاي اين جوان بي گناه قابل مشاهده است.شنيدن آنچه بر اوگذشته است از زبان خودش خواب را ازچشم هرانسان آزاده اي مي گيرد.

كدام انسان آزاده اي است كه براحتي از كنار اين فاجعه انساني و ضد بشري بگذرد؟ دركشور و مذهبي كه پيشواي آن امام اميرالمومنين عليه السلام است چنين حركاتي شرم آور است مگرنه اين است كه وقتي خلخال را ازپاي زن يهودي درآوردند آن حضرت فرمود: اگرمسلماني از فرط غصه بميرد جاي ملامت نيست بلكه سزاوار مردن است. راستي اگرهم اكنون آن امام و پيشواي كامل در ميان ما حضور جسماني داشت درمقابل چنين رويدادهاي ددمنشانه اي چه عكس العملي نشان مي داد وچه دستوري صادر مي فرمود؟ اگر هر يك از ما لحظه اي خود را جاي خانواده اي كه چنين مسئله اي برايش اتفاق افتاده است فرض كنيم چه احساسي پيدا مي كنيم؟البته خانواده محترم معراجي و بويژه شخص جناب اصغرآقاي معراجي كه تجربه ي سالها حضور در خط مقدم جبهه هاي دفاع مقدس را داشته و به افتخار جانبازي نائل شده است و هم اينك نيز در كسوت استادي دانشگاه و عرصه هاي سياسي و اجتماعي حضور فعال دارند تحمل و مقاومت شايسته ازخود نشان دادند.

اكنون نگاه نگران كننده ي همه ي مردم دردشناس به دستگاه هاي ذيربط و مسئول اعم از سازمان هاي اطلاعاتي¸امنيتي وقضائي وحتي دانشگاه است. دانشگاه و مديريت آن با توجه باينكه حادثه درآستانه ي درب ورودي دانشگاه و در روز روشن اتفاق افتاده درراستاي دفاع ازدانشجوي خود چه اقدامي كرده و چه تدابيري براي پيشگيري از تكرار چنين حوادثي انديشيده است؟

همگان مي دانند در اين موضوع مشكل قانوني وجودندارد و قانون مجازات آدم ربائي را به وضوح پيش بيني كرده است پس وظيفه ي دستگاه قضائي معلوم ومشخص است.

انتظارمي رود مسئولين اطلاعاتي و امنيتي بتوانند هرچه سريعتر عوامل را شناسايي كرده و آنان را به محكمه ي عادله بسپارند و اطمينان روحي وامنيت اجتماعي تهديد شده را به جاي خود بازگردانند و نتيجه ي اقدامات خود را به اطلاع مردم عزيز برسانند تا از تكرار چنين حوادثي پيشگيري شود و حداقل انتظارمردم از نظام اسلامي همين است.

مجمع روحانيون مبارزكاشان
1388.11.03

*************************

اعتراض استاد حوزه علمیه کاشان به رفتارهای صورت گرفته با فعالین سیاسی کاشان

ادامه راه سبز«ارس»: در پی رفتارهای بی سابقه برخی نهادها در شهرستان کاشان و پاره ای از برخوردهای صورت گرفته، حضرت آیت الله حاج شیخ حسین عرب، استاد برجسته حوزه های علمیه کاشان و عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز کاشان طی نامه ای به حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالنبی نمازی دادستان اسبق کل کشور و نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه کاشان ضمن گلایه از این رفتارهای نادرست و بی سابقه تاکید کرد: " اين تضييقات و تشديدات ممكن است به طور موقت آرام بخش باشد اما براي علاج واقعه بايد فكر ديگري كرد".

متن کامل ایشان بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحيم

عن الحسين الشهيد عليه السلام :
اريد أن امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي صلي الله عليه واله و ابي علي ابن ابيطالب عليه السلام .


جناب آية الله آقاي نمازي امام جمعه محترم كاشان
با سلام واحترام

اوضاع هشت ماهه كشور بسيار پرماجرا و در عين حال از جهات عديده اي تأسف بار بوده و آثار و پديده هاي آن فقط به مركز ختم نشده بلكه موج آن ساير نقاط كشور را دربرگرفته و شهرستان كاشان نيز مستثنا نبوده است . بي شك تدبير و دقت بيشتر مي توانست مسائل و مشكلات پس از انتخابات را خيلي بهتر و راحت تر و كم هزينه تر از اين حل نمايد .

قرائن قطعي و شواهد عيني گواهي مي دهد كه در سطح كلان كشور و نيز شهرستان كاشان تصميم گيرندگان اجرائي و امنيتي تنها راه حل مسائل كشور و شهر را گزينه سركوب و ايجاد فضاي پليسي و بگيروببندها مي دانند و تعامل و گفتگو و رايزني در قاموس اين مسئولان هيچ مفهوم و معنائي ندارد در حالي كه در نگاه اكثريت مردم اين راه و اين تصور نادرست و بي جواب است .

آنچه فلاسفه و اهل حكمت به عنوان يك قاعده كليه گفته اند كه حركت قسري و جبري دوام پذير نيست ( القسر لايدوم )، تجربه تاريخي به كرات و مرات صحت اين قاعده را در مسائل اجتماعي و سياسي به اثبات رسانده است صرف نظر از حق و يا باطل بودن هر حكومتي اتخاذ شيوه تحكم و تكيه بر زور و ايجاد رعب و وحشت و توسل به راهكارهاي امنيتي و پليسي جواب نمي دهد و نمي توان به دليل حق بودن اصل نظام جمهوري اسلامي انتظار داشت اين راه ها و شيوه ها جواب مثبت بدهد و اصولا انتخاب چنين راهي نوعي ايجاد انحراف براي نظام است . اگر قرار بود اين گونه راه ها جواب دهد بايد هنوز شاه بر ايران حكومت مي كرد و بالاتر از آن ارتش سرخ و قدرت بلا منازع اتحاد جماهير شوروي ثابت و پابرجا مي ماند خوب است همه ما بينديشيم كه چگونه مي توان بر دل مردم حكومت كرد نه بر تن آنها .

فرصت را مغتنم شمرده تأسف و اعتراض خود را نسبت به بعضي از مسائل پيش آمده در كاشان تقديم مي دارم آنچه انگيزه اين تذكرات است اين است كه مسائل ذيل و مشابه آن بدون استثنا رفته رفته اميد و اعتماد مردم را نسبت به نظام سلب و باعث شده كه خاطرات تلخي در حافظه تاريخي مردم بجاي گذارد .

1- تعطيل كردن مجلس فاتحه مرجع و فقيه عاليقدر مرحوم آية الله العظمي منتظري ، بازي كردن با عواطف مذهبي و مردمي بود . تعطيل كنندگان خيال نكنند فتحي كرده و پيروزي را به دست آوردند . مرجع بزرگي كه هفتاد سال سابقه تدريس فلسفه و فقه و اصول را در كارنامه خود داشته و شخصيت دوم مبارزه و نهضت اسلامي محسوب مي شد تعطيلي مجالس فاتحه او در تاريخ روحانيت و نهضت و نظام چيزي جز وهن و ضعف به شمار نمي آيد .

2- اعلام موضع جامعه مدرسين در مورد مرجعيت حضرت آية الله العظمي صانعي در ميان ارادتمندان و مقلدان ايشان و طيف عظيمي از جوانان نتيجه اي جز سلب اعتماد كلي از نهاد جامعه مدرسين نداشته است و نه تنها تأثير منفي نداشته بلكه اقبال مؤمنين را به ايشان بيشتر نموده است .
3- برخورد با هيئت محبان اهل بيت(ع) و دستور توقف فعاليت هاي آن جاي بسي تعجب و تأسف است تنها هيئتي كه با شاكله ارزش هاي معنوي جبهه و جنگ و ديدار هفتگي با خانواده هاي معظم شهداء و ارتباط عاطفي مستمر با يادگاران دوران دفاع مقدس شكل گرفته و 24 سال با همين ساختار فعاليت نموده است حال به جاي تقدير و سپاس گزاري اين گونه با آن برخورد مي شود . چگونه است كه گاه انتخابات كه مي شود خون شهداء به خطر مي افتد و با اين عنوان كه نام شهداء و فرهنگ شهادت كم رنگ خواهد شد عده اي را به پاي صندوق رأي مي آوريم اما يك هيئت مذهبي كه متشكل از خانواده شهداء بوده و خدمت بي شائبه به شهداء و پدران و مادران آنها را افتخار خود مي داند اين چنين دچار مشكل مي شود و كار و فعاليت آن متوقف مي گردد.

4- عملكرد برخي از دستگاه هاي امنيتي و نظامي مخصوصا اطلاعات سپاه و شخص مسئول آن بسيار جاي تأسف دارد . به واهي ترين دليل متعرض جوانان مردم شده و حتي آنها را دستگير نموده و مورد ضرب و شتم قرار مي دهند كه نمونه اي از آن را در ايام انتخابات شخصا به عرض شما رسانديم . در شبي كه قراربود جلسه فاتحه براي مرحوم آية الله منتظري برگزار شود بدون هيچ دليلي بعضي جوانان حاضر در آنجا را دستگير نمودند. آيا اين كار قانون و توجيه قانوني لازم ندارد ؟

5- طبق اطلاع قطعي دستگاه هاي اطلاعاتي عده اي از جوانان عزيز را به بهانه اينكه در روز تاسوعا شعارهاي ساختارشكن و مخالف نظام داده اند تحت پيگرد قرار داده اند .

اولا بايد توجه كنيم كه هركس عليه شخص يا اشخاصي شعار بدهد يا اعتراضي داشته باشد نمي توان فورا او را مخالف نظام يا دين و روحانيت ناميد . چون ما و شما و بالاتر از ما نظام نيستيم . اعتراض به عملكردها اگر درست هدايت نشود و حق آزادي بيان محترم و به رسميت شمرده نشود گاهي امر را به اين مراحل و حتي شديدتر از آن هم مي رساند . خوب است مسئولين امنيتي و قضائي به جاي اين تشديدات و مبارزه با معلول قدري بخود آيند و بينديشند كه نسل سوم و چهارم انقلاب چرا به اين مرحله رسيده است ؟ البته بعضي به اين پرسش بسيار راحت مي توانند جواب بدهند . مي گويند اينها نتيجه ارتباط و القائات ماهواره ها وسايت ها و رسانه هاي بيگانه است . اما اين جواب كافي است و از ما سلب تكليف و مسئوليت مي كند ؟ و در هر صورت نمي توان جواني كه به نام امام حسين و اباالفضل عليهماالسلام در روز تاسوعا و عاشورا حاضر شده اورا بي دين و مخالف اسلام و مذهب و حتي اصل نظام ناميد .

ثانيا بنده و جنابعالي و هر كس كه با سيره پيامبر صلي الهن عليه وآله و اميرالمؤمنين عليه السلام آشنا است خوب مي داند كه آنان چگونه با مخالفان و حتي دشمنان خود برخورد مي كردند . مگر ما روحانيون وقتي از حقوق بشر سخن مي گوئيم نمي گوئيم علي ابن ابيطالب عليه السلام خطاب به خوارج كه عليه شخص او شعار مي دادند و نستجير بالله او را متهم به شرك مي كردند و در حال نماز در مقابل آن حضرت مي آمدند و اين آيه را مي خواندند لئن اشركت ليحبطن عملك فرمودند شما سه حق بر من داريد :

1- به خاطر دشمني با من سهميه شما را از بيت المال قطع نخواهم كرد .
2- در برپائي مراسم مذهبي خود آزاديد .
3- تا شما وارد جنگ نشويد من با شما نخواهم جنگيد .

بالاخره اين تضييقات و تشديدات ممكن است به طور موقت آرام بخش باشد اما براي علاج واقعه بايد فكر ديگري كرد .

از زحمت و تصديع عذر مي خواهم
حسين عرب

ادامه مطلب ...

کروبی: برای اولین بار بعد از انقلاب راه رایزنی برای حل مشکل زندانیان قطع است

0 نظرات
دبیر کل حزب اعتماد ملی با صفایی فراهانی و خانواده دکتر بهشتی دیدارکرد:
برای اولین بار بعد از انقلاب راه رایزنی برای حل مشکل زندانیان قطع است

. ادامه راه سبز «ارس»: مهدی کروبی به دیدار محسن صفایی فراهانی و خانواده دکتر علیرضا بهشتی رفت.

به گزارش سایت سحام نیوز، دردیدار دبیر کل حزب اعتماد ملی با خانواده دکتر بهشتی، دکتر محمد رضا بهشتی که داماد وی نیز در بازداشت بسر می برد، حضور داشت.

در این دیدار همسر دکتر علیرضا بهشتی به روند دستگیری وی و انتقال او با آن شرائط خاص به دادگاه انقلاب پرداخته و این سوال را مطرح کرد که ایا آیت الله بهشتی و خانواده ایشان در جمهوری اسلامی حرمتی دارند؟

وی با صراحت گفت که این خانواده برای نظام هزینه سنگینی داده و فرزندان شهید بهشتی در مسیر علم و دانش قرار گرفتند و هیچ مسئولیتی در این نظام مطالبه نکردند.

مهدی کروبی نیز به نقش ارزنده محروم آیت الله بهشتی در انقلاب اسلامی اشاره کرده و گفت که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همگان شاهد ذکاوت و درایت آن مرحوم در روند تدوین قانون اساسی که اتفاقا این روزها بخش اعظم آن در عمل به فراموشی سپرده شده است، بودند.

کروبی سپس به جایگاه رفیع مرحوم آیت الله بهشتی نزد امام (ره) اشاره کرده و از وی بعنوان اولین رئیس دستگاه قضائی که سعی در ارتقای جایگاه قضا مبتنی بر عدالت علوی و حاکمیت قانون در نظام اسلامی بودند یاد کرد.

کروبی همچنین از روند دستگیری دکتر علیرضا بهشتی و داماد دکتر محمد رضا بهشتی اظهار تاسف کرد و ضمن همدری با خانواده ایشان به این نکته اشاره کرد که در شرائط عجیبی بسر می بریم و باید شاهد دستگیری یاران انقلاب، زندان رفته های قبل از انقلاب، رزمنده های دوران دفاع مقدس ، فرزندان شهدای بزرگ این نظام و فرزندان غیور این سرزمین باشیم.

وی گفت: در شرایطی قرار گرفته ایم که برای اولین بار بعد از انقلاب پل ارتباطی مان با سیستم برای حل مشکل زندانیان قطع می باشد و راه رایزنی در این باب بسته است.

کروبی همچنین به دیدار محسن صفایی فراهانی، نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی رفت. وی در این دیدار به خدمات صفایی فراهانی و قابلیت های مدیریتی او اشاره کردنو از تحمل ۷ ماه زندان و قرار دادن وثیقه سنگین برای مرخصی چند روزه این یار انقلاب اظهار تاسف کرد.

دیدار شاگرد آیت الله منتظری با کروبی قبل از زندان

ادامه راه سبز - ارس: محمد ایوب کاظمی، ۴۹ساله استاد دانشگاه و مدرس حوزه که سابقه سه سال شاگردی درس خارج در محضر ایت الله العضمی منتظری را داشته است، روز چهارشنبه به همراه همسرش و وکیل مدافعش ،سعید خلیلی به شعبه چهار دادگاه ویژه روحانیت قم مراجعه کرده و برای گذراندن تحمل کیفر به مدت ۲ سال و هفت ماه روانه زندان شد.

به گزارش سحام نیوز، روز سه شنبه وی به همراه خلیلی که از وکلای باسابقه و عضو انجمن دفاع از حقوق زندانیان میباشد در منزل مهدی کروبی، دبیر کل حزب اعتماد ملی حضور پیدا کرد.

مهدی کروبی ضمن تجلیل از حضورآگاهانه و مجاهدت روحانیون جوان در راه رسیدن به دمکراسی و ایفای نقش فعال در جنبش آزادیخواهی مردم ایران و همسویی با جنبش معترضین انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم از سوابق و خدمات این روحانی جوان که اعضای فعال روحانیون مبارز و مسئول مجمع روحانیون شهر پاکدشت بوده و در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ستاد انتخاباتی کروبی فعالیتهای چشمگیری داشته است، تقدیر کرد.

کاظمی خطاب به مهدی کروبی گفت:اقتدار و مقاومت توام با تدبیر شما در جریان جنبش آزادی خواهی (سبز) مردم ایران برگ زرینی برای روحانیت است و جوانان آزادی خواه و معترض ما وقتی چهره ای چون جنابعالی که محبوب امام بوده اید را در پیشاپیش این حرکت میبینند در عزم خود برای تحقق جنبش دمکراسی خواهی استوارتر میگردند.

سعید خلیلی، وکیل مدافع وی هم طی سخنانی خطاب به کروبی گفت: شعار حقوق شهروندی که مانیفست انتخاباتی شما بود، امروز با استقامت آن جناب در این روزهای دشوار تجلی خاطرات اداره شجاعانه و مدبرانه حضرتعالی در مجلس ششم و نقش محوری حضرتعالی در جنبش اصلاحات میباشد. امروزه برای روحانیت این افتخار گرانبهاست که یکی از رهبران جنبش مردمی سبز جنابعالی میباشید و بدانید که شما درقلوب اکثریت جامعه بویژه جوانان جای دارید.

لازم به ذکر است وی قبل از اعزام به زندان، چند دقیقه ای در قم همراه همسر و وکیل مدافعش در بیت آیت الله العظمی منتظری با احمد منتظری ملاقات کرد، احمد منتظری ضمن تمجید از سوابق علمی و مبارزاتی این روحانی جوان ، برای آزادی ایشان و نمامی زندانیان سیاسی دعا کرد.

ادامه مطلب ...

به دولت ربطی ندارد !

0 نظرات
به دولت ربطی ندارد !

. در حالی که رامین، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد قبلا گفته بود که " مطبوعاتی که توقیف می شوند باید قدردان ما باشند، حسینی، وزیر ارشاد گفت: توقیف مطبوعات به دولت ربطی ندارد." وزیر ارشاد خواهر صفورا نیرزاده شیرآبادی عمه خود را به عنوان عامل توقیف مطبوعات معرفی کرد. در پی این اظهار نظر سایر مسوولان کشور نیز افزودند:

قاضی مرتضوی: " مساله کهریزک به ما مربوط نیست، ما در آن روز سه ساعت مرخصی بودیم."

وزیر راه و ترابری گفت: " سقوط هواپیماها به ما مربوط نیست، گنجشک ها روی سیم می نشینند و مزاحمت ایجاد می کنند."

وزیر بهداشت گفت: " افزایش جمعیت به ما مربوطیت ندارد، به آقامان مربوطیت دارد."

وزیر آموزش عالی گفت: " دستگیری دانشجویان یک مساله خصوصی است بین خودشان و قضات، و ما در مسائل خصوصی دانشجویان دخالت نمی کنیم."

وزیر خارجه نیز گفت: " موضوع خلیج فارس به ما مربوط نیست، چون ما رفته بودیم مبال."

ادامه مطلب ...

دلنوشته فخرالسادات محتشمی پور براي مهندس آذر منصوری

4 نظرات
دلنوشته فخرالسادات محتشمی پور براي مهندس آذر منصوری



.
ادامه راه سبز«ارس»: فخرالسادات محتشمی پور، رییس شاخه زنان جبهه مشارکت در یادداشتی سالروز تولد مهندس آذرمنصوری، معاون سیاسی دبیرکل این حزب را گرامی داشته است. متن كامل اين يادداشت از وبلاگ شخصی محتشمی پور عينا در زیر مي آيد:



سلام آذرجان

چند روزی است که می خواهم به مناسبت میلادت برایت چند خطی بنویسم اما نمی دانم چرا نمی شود؟!

اگر بگویم وقت ندارم کمی شوخی است چون من همیشه برای نوشتن آن هم برای دوستان و بویژه برای آزادگان سبز به ظاهر محبوس از زیر سنگ هم که شده وقت پیدا می کنم. جال و حوصله اش هم پیدا می شود بالاخره. مناسبت هم که معلوم است. اما اگر راستش را بخواهی نمی دانستم چه بنویسم و چگونه بنویسم. اول دلم می خواست یک متن ادبی زیبا تقدیمت کنم با تصویری از یک شاخه گل خوشرنگ. ولی دیدم زیباترین واژگان در پای استواری تو کم می آورند و خوش رنگ ترین گل ها در بارگاه سبز و پراثرت رنگ می بازند. خواستم یک مقاله غرا در باب توانمندی های چندگانه ات بنویسم اما دیدم کسی نیست که آذر منصوری را بشناسد و توانمندی های او را نداند. خواستم یک متن عاطفی روان بنویسم و تصویری از مهربانی ها و صفای باطنت را برای فرزندان و عزیزان و شاگردان و دوست دارانت عرضه کنم اما این بار به شناخت کاملم از تو تردید کردم و نخواستم چیزی بنویسم که در آن نقص و کاستی باشد.

باری امروز یعنی دو روز پس از روز میلادت که باید نقطه عطفی در زندگی خانوادگی و اجتماعی تو باشد، ناگهان تصمیم گرفتم که در همین فضای مجازی با تو عزیز مهربان به گفتگو بنشینم:

سلامت باشی آذر جان. اگر از احوالات ما خواسته باشی خوبیم به حمدالله و ملالی نیست جز دوری شما و دیگر یاران دربند. ملالی نیست جز دوری شما و نداها و سهراب ها و اشکان ها و کیانوش ها و علی ها و محسن ها و امیرها و گل هایی که در روز روشن جلوی چشم مادران، استادان، دوستان و یا مردم شهیدپرور ناگهان پر پر شدند و خون سرخشان خاک تشنه وطن را آبیاری کرد. بعضی در خیابان ها به خاک و خون کشیده شدند و بعضی در راه بیمارستان و بعضی هم در شکنجه گاه ها. از حال مادرانشان مپرس آذرجان که سخت خراب است. هفته گذشته به دیدن مادر آن جوان برومندی رفتیم که سبعانه زیرماشین نیروی انتظامی صورت قشنگش له شد. مادر ضجه می زد و ما نیز ضجه می زدیم ما همه مادران صلح جو و آرامش طلب. مادر می گفت: چگونه توانستید صورت قشنگ بچه مرا زیر ماشینتان له کنید؟ چگونه؟ و بعد مبهوت به یک گوشه خیره می ماند و می گفت من قاتل پسرم را می خواهم و با بغض ادامه می داد: می خواهم در چشمانش نگاه کنم و بگویم مرا داغدار کردی ولی الهی هرگز داغ جگرگوشه ات را نبینی.

مادر ندا با آن چهره مغموم هراز چندگاه می پرسد: با سنگ قبر ندا چکار دارند آخر و بعد می گوید:دیدید خون دختر معصوم من چگونه ظالم را رسوا کرد؟ وای. نگاه آخر ندا چقدر عجیب است انگار با همه بینندگانش حرف دارد آن چشم ها؛ و بیش از همه با قاتلش: به کدامین گناه؟؟؟

مادر سهراب صدایش گرفته از بس در پنهان ناله می کند و در علن محکم مثل ماده شیر ایستاده و می گوید من خونخواه پسرم هستم حتی اگر به تهدیدها ادامه دهند. بقیه مادرها هم گاه و بی گاه همراه مادران عزادار راهی پارک ها می شوند در حالی که تصویر فرزندانشان را در دست دارند و به رهگذران یادآوری می کنند که باید خونخواه مظلومان باشند. پدرها هم حالشان دست کمی از مادرها ندارد. با اندکی فزونی برای دلواپسی های همیشگی برای خانواده. پدرها پشتشان خمیده شده و صدایشان سخت شکسته از ته گلو شمیده می شود: باورمان نمی شود . باورکردنی نیست!

از قاتل ها مپرس آذرجان. قاتل ها را هنوز معرفی نکرده اند. هنوز پس از گذشت بیش از 7 ماه هیچ قاتلی معرفی نشده و مجازات نشده و برای همین است که این بزرگترین منکر یعنی ریختن خون مظلوم ادامه یافت و در روز عاشورای خونین به اوج خود رسید. قاتل ها و شکتجه گرهای کهریزک هم هنوز مجازات نشده اند آذرجان. آری تعجب نکن. تو و دیگر زنان مکرمه و محترمه در کنار برادران خدوم و صادق و ارجمندتان، بی گناه دربند مانده اید و قاتل ها راست راست در کوچه و خیابان شهر می گردند و لابد با پاداشی که برای حسن انجام کار گرفته اند نانخورش اهل بیتشان را رنگین تر می کنند؟!

تو سوال های زیادی داری چون ماه هاست در سلول انفرادی و بعدها چندنفره ات دسترسی به اطلاعات نداشته ای. تو با آن تسبیح پلاستکی که از تکه های نی و لابد از نخ پتو برای فریبا و فریباها ساخته ای ذکر می گویی و خداوند سبحان را تسبیح و حمد و ثنا می گویی و دلت نمی خواهد این خبرهای تلخ را بشنوی. ولی من لازم می دانم بدانی این بیرون چه خبر است تا خیلی آرزوی رهایی از بند نکنی آذرجان.

راستش را بخواهی این بیرون زندگی خیلی سخت شده. خیلی زیاد. هر روز گروه جدیدی را دستگیر می کنند. مدل دستگیری ها هم خیلی فرق نکرده فقط گاهی حفظ ظاهر می شود و سعی می کنند محترمانه باشد هجوم!!! همچنان به عرصه خصوصی شهروندان وارد می شوند. خصوصی ترین لوازم و شخصی ترین آن ها را می گیرند. اوراق هویت و دفترچه های حساب و گاهی پول های نقد. مادرها را می برند جلوی چشم فرزندان. فرزندان را می برند جلوی چشم پدر و مادر. بعد خانواده ها را تهدید می کنند. یک مورد باورنکردی بگویم: مادر و پدر را دستگیر می کنند و می گویند فرزند سه سال تان را به بهزیستی می سپاریم!!! خانواده های اسرای عاشورایی نیز درست مثل ما بین زندان و دادگاه و دادسرا، سعی می کنند و گاهی هروله می کنند و گاهی لبیک می گویند و دائم با خدایشان راز و نیاز می کنند. بعضی در بی خبری مطلق مثل نوری زاد و بعضی تماس های اندک و کوتاه تلفنی و ملاقات ها سخت سخت و گرفتن وکیل سخت و اقدامات حقوق و قانونی سخت و همه آن ها که دم از قانون می زدند حالا وسیله هایی دارند که هدفشان آن ها را توجیه می کند به خوبی! خانواده ها سخت نگران عزیزانشان هستند و مردان قانون می گوینأ: باید افکار انحرافی شان عوض شود تا از حقوق اولیه شان برخوردار شوند!

آه آه این بیرون اوضاع هیچ خوب نیست آذرجان و دوستانی که بیرون آمده اند دارند سخت افسرده می شوند و خانواده های زندانیان رها شده انگار یک جور حس شرمساری دارند چون بقیه هنوز در حبسند و زجر و محرومیت.
از دوستان می پرسی؟ ما می گوییم خوبند اما تو باور نکن. خوبی این روزها هیچ باورکردنی نیست. روزها سنگین و تیره. شب ها ظلمانی تر از همیشه. افراطیون مشغول ترکتازی. عقلا منفعل شده و خاموش. گاهی کسی چیزی می گوید و باز رخوتی سنگین. احزاب غیرفعال، مطبوعات توقیف شده، سانسور و فیلترینگ بیداد می کند. جدیدا یک چند مناظره در رسانه میلی گذاشتند که خشونت طلب ها به مذاقشان خوش نیامد و گفتند خودمان با خودمان مناظره می کنیم. این طوری بهتر است و دل مومنین به درد نمی آید. مخالف هم برود بمیرد. مخالف معنی ندارد یا افراطی یا محارب. بعضی که عشق اعدام دارند تند تند اقدامات ویژه می کنند و الباقی برایشان کف می زنند. خلاصه شهرمان سخت آلوده شده است رفیق. و ما گاهی به همسرجان پیام می دهیم که شما جایتان امن تر از بیرونی هاست. فتنه بیداد می کند این بیرون.

مبادا فکر کنی من قصد ناراحت کردنت را داشتم آذرجان؟! نه اتفاقا چون تو برای تحلیل سیاسی نیاز به اطلاعات اولیه داری من سعی کردم فقط یک نمای کوچک از فضای گل و گلاب بیرون بدستت بدهم. همین. وگرنه اگر قرار باشد اخبار ریزتر را بدهیم که پهنه صورتت می شود اشک عزیزم. نه ما در فردای میلادت به همین نمه اشکی که بر چشمان تیزبینت نشسته بسنده می کنیم.

دروغ چرا؟ حالمان هیچ خوش نیست.

ادامه مطلب ...

سوء استفاده دولت کودتا از ارکسترسمفونیک برای فریب افکار عمومی اروپا

0 نظرات
سوء استفاده دولت کودتا از ارکسترسمفونیک برای فریب افکار عمومی اروپا

. ادامه راه سبز«ارس»: بدنبال برگزاري جلسه پارلمان اروپایی در استراسبورگ و سخنرانی دهها تن از نمایندگان پیرامون وضعیت حقوق بشر در ايران، سرکوب مردم، تقلب و دزدیده شدن آرای مردم، وزارت خارجه جمهوری اسلامی برای تحت الشعاع قراردادن این اعتراضات اقدام به برگزاری چندین کنسرت ارکستر سمفونیک تهران باحضور حدود 140 تن از هنرمندان کشورمان در استراسبورگ، بروکسل و روتردام کرده است که نام این برنامه ها را "صلح و امید" قرار داده است.

به گزارش "ندای سبز آزادی"، این برنامه شتابزده و عجولانه با قصد فریب افکار عمومی در اروپا و با هزینه سنگین و حضور تعداد زیادی از خبرنگاران، نمایندگان پارلمان، نهادهای اروپایی، دیپلماتها و مسئولین محلی و ایرانیان مقیم برگزار خواهد گرديد.

قرار است روز شنبه اولین برنامه در استراسبورگ و روز دوشنبه ساعت 20 در بروکسل برگزار گردد.

تعدادی از نمایندگان پارلمان اروپایی، خبرنگاران و برخی از دیپلماتهای مقیم در بروکسل براي شرکت در ارکستر سمفونیک تهران از سوی سفیر ایران در بروکسل دعوت شده اند و روزنامه مترو این شهر براي حضور علاقمندان به موسیقی ایرانی فراخوان عمومی داده و اعلام کرده است که شرکت در این برنامه مجانی است و آدرس و مشخصات محل برگزاری مراسم را اعلام کرده است.

هموطنان حامی جنبش سبز درخارج از کشور نیز قرار است همانند استقبال از تیم فوتسال کشورمان در بازیهای دوستانه با تیم فوتسال بلژیک ضمن استقبال و تجلیل از هنرمندان ایرانی در کنسرت موسیقی یادشده، مانع از هرگونه سوء استفاده دولت کودتا از این ماجرا شوند و در آستانه بهمن سبز همراهی خود را با مردم داخل کشور به نمایش بگذارند.
ادامه مطلب ...

محسنی اژه ای: تا زمانیکه افکار نوری زاد مهار نشود ،از حق ملاقات محروم است

2 نظرات
نامه سرگشاده همسر محمد نوری زاد خطاب به مردم:
محسنی اژه ای گفته،
تا زمانیکه افکار نوری زاد مهار نشود ،از حق ملاقات محروم است

. ادامه راه سبز«اجرس»: فاطمه ملکی ،همسر محمد نوری زاد پس از گذشت یکماه که از زندانی بودن همسرش می گذرد هیچ خبری از وضعیت جسمی و روحی این روزنامه نگار ندارد و تاکنون هیچ گونه تماسی با همسرش نداشته است. این در حالیست که در این مدت خبر اعتصاب غذای محمد نوری زاد نیز بر نگرانی های خانواده او افزوده است .

خانم نوری زاد هفته گذشته در همین رابطه به ملاقات دادستان کل کشور رفت تا به او یاد آور شود که اکنون همسرزندانی اش از کمترین حقوق شهروندی یعنی تماس با خانواده محروم است.

فاطمه ملکی از دادستان درخواست کردکه به خانواده اجازه ملاقات، تماس تلفنی و پیگیری پرونده همسرش داده شود .دادستان در پاسخ به اعتراض همسرنوری زاد گفته است : ” تا زمانی افکار ایشان مهار نشود ،به هیچ یک از خواسته های شما پاسخ داده نخواهد شد.”

به گزارش ارس خانم نوری زاد در همین زمینه نامه سرگشاده ای خطاب به مردم ایران نوشته است که متن کامل آن به این شرح است :

بسمه تعالی

مردم شریف و آگاه ایران

بیش از یک ماه از بازداشت همسرم، محمد نوری زاد، می گذرد؛ بی آنکه هیچگونه اطلاعی از وضعیت ایشان داشته باشیم. در ملاقاتی که در تاریخ ۲۳/۱۰/۸۸ با دادستان کل کشور صورت گرفت، ایشان جرم همسرم را “بسیار بسیار سنگین” اعلام کردند و نهایتاً درمقابل درخواست تماس، ملاقات و پیگیری پرونده فرمودند: “تا زمانی که افکار ایشان مهار نشود، به هیچ یک از این خواسته ها پاسخ داده نخواهد شد.”

البته با درنظرگرفتن آنچه که در چند ماه اخیر بر مردم بیگناه و آگاه کشورمان گذشت و انبوه جمعیتی که هنوز بعد از گذشت هفت ماه، روبروی ساختمان دادگاه انقلاب اسلامی، با نگاهی نگران و مستاصل، چشم انتظار عزیزانشان هستند و از همه دردناکتر سکوتی است که بر فضا حاکم است و یا در قالب وارونه انگاری وقایع خود را نشان می دهد، مشاهده ی چنین برخوردی نیز چندان دور از انتظار نبود.

اگر “مهار افکار افراد” در قوانین اسلامی، مدنی و یا انسانی ما، حقیقتاً از جایگاه قابل اعتنایی برخوردار است، و اگر امروز به جایی رسیده ایم که باید شمشیرها را علیه “اندیشه”ی افراد بالا ببریم، باکی نیست. چه؛ او خودش سال ها پیش در مناجات روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان،* خطاب به ابوذر می نویسد: “…هان ای ابوذر خوب، تو مگر چه گفتی و چه کردی که تو را به این ورطه ی بلا تبعید کرده اند؟ تو نه از اشراف بودی، نه سپاه داشتی و نه زور؛ تو اساساً جز زبانت که سرخ و صریح بود و از ایمانت گرما می گرفت، هیچ نداشتی. تو ای ابوذر خوب، نه وامدار کسی بودی و نه انتظار داشتی مردمان به خاطر سالها مجاهدت و یاوری پیامبر خدا، مطیع و دست به سینه ی تو باشند. نه بابت سالها خون دل خوردن و شمشیر زدن و پاک بودن و گرسنگی کشیدن از کسی طلبکار بودی و نه ایمانت را از سر راه آورده بودی که اجازه بدهی نوکیسه ها و ازراه رسیده ها و سراسیمگان، هرکس که می خواهند باشند، به اسم اینکه حالا منصبی یافته اند و موقعیتی به دست آورده اند، پوست از تن دین خدا بکنند و هیچ از او به جا نگذارند…”

و عجیب که امروز، خود، گویی مصداق ابوذر زمان شده است. و چه حقیقت دردناکی که جزای بر زبان آوردن کلمه ی حق، آن هم در محترمانه ترین و دلسوزانه ترین وجه ممکن، این چنین تلخ و غیرمنصفانه است.

باری؛ در پایان این نامه، باز از کلمات همسرم کمک می گیرم که در جایی دیگر از مناجات هایش، خدا را اینطور می خواند: “خدایا، به سیاسیون و سیاست مداران ما، سینه ای فراخ برای شنیدن و تحمل سخن مخالفان خود عنایت فرما. یعنی همان خصلتی که قرن های قرن، پیامبران و امامان ما، جانانه، و نه در شعار، به انجام آن همت می کرده اند. خدایا سیاسیون ما را آنچنان هوشمندی عنایت فرما که نگاهشان در کوچه پس کوچه های هم طریقان و حاجت های صنفی شان متوقف و محدود نشود. و آنچنان صداقتی نصیبشان کن که اگر خطا کرده اند و می کنند و یا در انجام کاری توانایی ندارند، مرد و مردانه از مردم پوزش بخواهند و مسئولیت خطاهای خود را بپذیرند…”

آمین. یا رب العالمین.
فاطمه ملکی
اول بهمن ماه هزار و سیصد و هشتاد و هشت

ادامه مطلب ...

مروری بر گفتگوی تاریخی شاه با نیوزویک پس از سی و یک سال

0 نظرات
مروری بر گفتگوی تاریخی شاه با نیوزویک پس از سی و یک سال


. ادامه راه سبز«ارس»: سعید زندگانی، جرس» دیکتاتورها اشکال متفاوت دارند: برخی پهلوان پنبه اند، مثل صدام حسین. عده ای شیک و پیک و کراواتیند، مانند انورالسادات. بعضی خودمانی و خاکیند، مثل هوگو چاوز. اکثرا سخنرانان خوبی هستند. تک و توکی از آنها حتی چند زبان هم حرف میزنند، مانند محمدرضا شاه پهلوی. چندتائی هنرمندند مانند آدولف هیتلر که نقاش خوبی بود، چند نفری هم مثل بازیگران هر روز به رنگی در می آیند، مانند معمر قذافی. بسیاری خود را نماینده و نشانه خداوند بر روی زمین می دانند. بیشترشان هم فقط قلدرند، همچون رضا شاه.برخی هم خود را نماینده خداوند بر روی زمین و نائب امام غایب می دانند

اینها اما همه در یک چیز یکسانند و آن اینکه درس تاریخ نخوانده اند یا اگر خوانده اند، چیزی از آن نیاموخته اند و عبرت نگرفته اند تا بدانند در همیشه به روی یک پاشنه نمی چرخد و آنان همواره در قدرت نمی مانند. صدام وقتی اینرا فهمید که در آن بیغوله سراغش آمدند. انورالسادات هنگامی متوجه شد که گلوله افسر مصری سینه اش را شکافت. شاه زمانی به حال خود گریست که از این کشور به آن کشور دنبال جائی برای پناه گرفتن بود. هیتلر مجبور شد قبل از دستگیری خود را از زندگی خلاص کند و رضا شاه در غربت جزیره موریس دق کرد و مرد. دیگران هم ندانسته می مانند تا نوبت فرو افتادنشان کی فرا رسد و ملک الموت در کدام غربت و کدام بیغوله و کدام سیاه چال سراغشان را بگیرد؟

عمال نظامهای دیکتاتور هم چشم و گوششان بسته است: دکتر حداد عادل گوئی عاقبت امیرعباس هویدا را ندیده، سعید مرتضوی نمی داند که بر سرنعمت اله نصیری که زمانی نام او نیزلرزه براندام مخالفان می انداخت، چه آمد. علی لاریجانی سرانجام عبداله ریاضی را فراموش کرده، عزت اله ضرغامی از سرنوشت محمود حعفریان خبر ندارد و خسرو خوبان (روح اله حسینیان) نخوانده که سالار جاف نماینده محبوب دربار در مجلس چه سرانجامی پیدا کرد. شیخ احمد خاتمی شرح حال هم لباسان خود را نشنیده؟

آزادگان و آزادیخواهان اما می دانند که "عبرت از تاریخ" چه معنی می دهد؟ سید محمد خاتمی می فهمد "محمد مصدق" شدن یعنی ایستادن بر سر قراری که آن مرد بزرگ در میدان بهارستان با مردم بست. شیخ مهدی کروبی داستان پایمردی شیخ محمد خیابانی را در راه انقلاب مشروطه شنیده و میرحسین موسوی می داند وقتی رگ دست امیرکبیر را در حمام "فین" کاشان می زدند، امیر می دانست که نمی میرد و از همانجا به تاریخ نیکمردان نیکنام تاریخ وطنش می پیوندد. آنکه مرد، همان بود که فرمان قتل امیرکبیر را صادر کرده بود!

این مقدمه را نوشتم تا بگویم که مصاحبه شاه را با مجله "نیوزویک" بخوانید و بدانید که تاریخ گویی تکرار می شود. این گفت و گو به تاریخ سوم مهر 1357 (25 سپتامبر 1978) یعنی چهار ماه قبل از خروج شاه از ایران با وی انجام شده است. عجبا او که مدعی دانائی و بزرگی بود، در آن تاریخ نمی دانست چه بر سر دودمانش دارد می آید؟ نمی دانست چه زود دیر می شود و مردم تندیسهایش را در میدانهای شهرهای مختلف ایران به زیر می کشند. هنوز به قدرت ارتشش می نازید. شعار "مرگ بر شاه" و "مرگ بر دیکتاتور" را بر آمده از گلوی عده ای خود فروخته بیگانه پرست می دانست و به رهبران جنبش آزادیخواهانه مردم ایران تهمت وابستگی به خارج می زد.

در این گفت و گو، شاه از وزرا و کارگزاران دستگیر شده اش می گوید که محاکمه خواهند شد... پخش تلویزیونی سخنان مخالف در مجلس شورای ملی شاه شروع شده...چند فیلم تو قیف شده را اجازه نمایش داده اند تا "فضای باز سیاسی" را به یاد مردم بیاورند

ایران – سرزمین تهدید و رشوه

گزیده ای از گفت و گوی محمدرضاشاه با "پل مارتین" خبرنگار هفته نامه "نیوزویک" – سوم مهر 1357

هفته گذشته محمد رضا شاه پهلوی به امید اینکه خشم صدها هزار نفر گروه مخالف خود را تسکین دهد، اجازه داد که به نحوی بی سابقه مباحثات مجلس آشکارا از طریق تلویزیون پخش شود. مخالفین شاه اما از این برنامه خیلی بیش از خود او استفاده کردند. 9 تن از اعضای مخالف شاه با حرارت زیاد از «جمعه ی سیاه» یاد کردند، روزی که ارتش بیش از صدها نفر از تظاهر کنندگان میدان ژاله تهران را قتل عام کرد. یکی از نمایندگان به نام احمد بنی احمد گفت: «این قتل عام می توانست فقط به فرمان یک دیوانه باشد.» نماینده دیگر یعنی محسن پزشک پور اظهار داشت: «باعث تاسف است که به جای درک نظرات مردم، دولت با شمشیر کشیده با آن ها روبه رو شد.»

محمد رضا شاه پهلوی همچنین در گفت و گوئی با خبرنگار نیوزویک «پل مارتین» شرکت کرد. وقتی که پل مارتین به کاخ تابستانی شاه که منظره تهران کاملا از آن پیداست فرا خوانده شد، شاه ایران را مشوش و و خسته یافت. حتی شاه در یک لحظه از گفتوگو با مصاحب خود سوالی را مطرح کرد و گفت: «من در نظر ندارم از شما جوابی دریافت کنم اما سوالم این است که غرب چه خواهد کرد اگر ایران جهت خویش را عضو کند؟» که مارتین جواب آمادهای برای این سوال نداشت. گزیده ای از این گفت و گو را بخوانید:

*این هفته، هفتهی تقریبا آرامی بود. آیا شما فکر میکنید به کنترلی دائمی بر اوضاع دست یافتهاید؟

- فکر میکنم شخص باید همیشه برای مسائل نامشخص محتاطانه ابراز عقیده کند. هفتهی پیش روز پنجشنبه (16 شهریور) در موقعیت سختی قرار داشتیم و سقوط خیلی نزدیک بود. مردم حدود و قانون را رعایت نمیکردند و کوچکترین توجهی به اخطارهای دولت نداشتند. این حقیقت را باید اعتراف کرد که آنها می توانستند هر چیز را که بخواهد به دست آورند.

*آیا شما احساس کردید که شخصا موقعیت خطرناکی دارید؟

- من هرگز به طوری جدی در این باره فکر نکردهام. ولی دیگر صحبت از مسائل شخصی نیست. مسئله مهم این است که بر سر کشور چه خواهد آمد. نزدیک بود کشور گرفتار هرج و مرج شود.

*آیا در موقعیت ارتش هرگز دچار تردید شدهاید؟

- نه هرگز!

*در باره گزارشهای مربوط به ترک خدمت، تحویل اسلحه و آتش گشودن سربازان به روی یکدیگر چه میگویید؟

- این گفتهها حقیقت ندارد. دو یا سه نفر که دو ماه پیش خرابکار بودند به لباس ارتش در آمده بودند. شما میتوانید همیشه اینطور آدمها را بیابید. این ارتش متشکل از سربازان وظیفه است.

*ولی اگر ارتش برای مدت طولانی وادار به جنگ خیابانی شود، آیا شما میتوانید به وفاداری ارتش اعتماد کنید؟

-اینها سوالاتی است که خودتان هم نمیتوانید جواب صریح به آن بدهید. اگرهای بسیاری وجود دارد، زندگی این است. تاریخ ملتها همین است...من همیشه عقیده دارم که وظائفی هست که باید انجام دهم و عقیدهام هنوز همان است. من برپا خواهم بود تا اینکه زمانم به سر آید. این خوب است یا بد؟ مهمترین نکته همین است که من آن را پوشیده نگاه میدارم.

*بعد چی؟ این مطلب ما را به کجا میرساند؟

- اصلاحات. سعی بر این که بهترین کار را برای سبک کردن مشکلات مردم انجام دهیم. البته ما حتما برنامه فضای باز سیاسی را ادامه خواهیم داد و کشور را برای انتخاب آزاد آینده آماده میسازیم.

*آیا میتوانیم دستگیری وزیران سابق، تجار و کارمندان را علامت این بدانیم که شما قصد دارید مبارزه ضد فساد خود را تا هر کجا پیش رفت ادامه دهید؟

- این طور فکر میکنم. مسلما این افراد به محاکمه کشیده میشوند.

*اگر پای یکی از بستگان شما به میان کشیده شود آیا کار را متوقف میکنید؟

- سه ماه پیش من یک فرمان برای همه افراد خانوادهام صادر کردم و مطمئن هستم فرمانم مورد توجه واقع شده است.

*آنچه که اتفاق افتاد آشکارا برای شما یک شوک بود. آیا شما عظمت و بزرگی مشکل را درک کرده بودید؟ وسعت فساد را میدانستید و بیماریهایی را که باعث این همه نارضاییها شده بود میشناختید؟

- بیپرده بگویم: نه! ولی دقت کنید وقتی ما در باره فساد صحبت میکنیم نباید فراموش کنید که فساد همه جا وجود دارد. ما اکنون در بارهی فساد صحبت میکنیم، زیرا درصددیم آن را ریشهکن سازیم. این بدان معنی نیست که شما مردم مغرب زمین همه فرشته هستید.

*آیا دورنمایی از آشتی با روحانیون را میبینید؟

- اگر آنها قانون اساسی را رعایت کنند چرا نه؟ ولی اگر آنها به قانون شکنی خود ادامه دهند، وضع دیگری پیش می آید.

*آیا درخواست خلع ید و یا مرگ شما متاثرتان میکند؟

- بله و نه. بله، چون این در کشوری اتفاق می افتد که باید دید از کجا حرکت کرده است و به جایی رسیده است که امروز هست. از طرف دیگر من آنهایی را که این فریاد از ایشان برخاست میشناسم. تمام جمعیت نبود که این حرفها را فریاد میکرد. و علاوه بر آن، این اولین بار هم نبود که این حرفها را میشنیدم. قبلا هم در ایالات متحده شنیده بودم.

*شما عوامل خارجی را مسوول حوادث ایران قلمداد کردید. این عوامل چه کسانی هستند؟

- آیا بیانیهی آقای مارشه رهبر حزب کمونیست فرانسه را دیدهاید؟ و همینطور احزاب اسپانیا، ایتالیا، سوئد و دیگران را؟ همه آنها یک زبان دارند و حمایت از این مردمی میکنند که آن شعارها را بالا برده بودند. این دیگر واضح است و همه آن را میدانند. من اسم از جای خاصی نمیبرم، اما این امر وحدت منافع این افراد را نشان میدهد.

*آیا خط مشی سیاسی جیمی کارتر برای پیشرفت حقوق بشر کوششهای شما را در دموکراسی بخشی کمک کرد یا عقب انداخت؟

- ما در همان جهت قدم برداشتیم. ولی من نمیتوانم رابطهی مستقیمی بین حقوق بشر و شعارهایی که فریاد میشد ببینم.

*در یک چنین موقعیتی چرا اجازه دادید صحبت داغ مخالفین ضد دولتی از تلویزیون پخش شود؟

- من فکر میکنم دولت میخواست نشان بدهد که مجلس محل مباحثه است؛ حتی اگر این مباحثه حمله به دولت باشد. خیابان جای مباحثه نیست. این نشان میدهد که ما از یک طرف قانون و نظم داریم و از طرف دیگر سیاست باز.

*از این تغییرات ناگهانی چه درسی آموختید و کشور چه آموخت؟

- آموختم اگر برنامه آزاد سازی باید ادامه یابد، این بهایی است که باید برایش پرداخت.

*هرج و مرج در خیابانها؟

- نه منظورم این است که اگر شما بخواهید دموکراسی به دست آید، باید قانون را در نظر بگیرید. در غیر این صورت چگونه دموکراسی به دست میآید؟ امیدوارم به این معنی نباشد که حکومت نظامی ادامه خواهد یافت. برای 25 سال بود که ما نیازی به حکومت نظامی نداشتیم. من مطمئن هستم که خواهیم توانست قبل از سر آمدن شش ماه حکومت نظامی را ملغی کنیم.


آخرين تقلاهاي ديكتاتور!
بابك داد

ديكتاتور در آخرين تقلاهايش، از "مردم" نااميد شده و دست به دامن تهديد "خواص" و "مؤثرين" مي شود تا شفاف و صريح در كنار او باقي بمانند وگرنه بر عليه او خواهند بود. اين نشانه را در آخرين روزهاي فروپاشي همه ديكتاتوري هاي معاصر و تاريخي ديده ايم.

ديكتاتورها بعد از گرد و غباري كه خود با انواع مظالم و فسادها برپا مي كنند، چنان در اوهام و ابهام غرق مي شوند كه تمييزي ميان دوستان و دشمنان خود نمي بينند و لاجرم به اينگونه سخنان رو مي آورند: "يا با من هستيد و يا بر من!" آنها اين سخنان تهديدآميز را زماني بر زبان مي آورند كه مانند ديكتاتور كنوني از "مردم" به كلي نااميد شده اند و به اشتباه گمان مي كنند "خواص" مي توانند و بايد نظام سلطاني او را نجات دهند. و اگر نجاتش ندهند، خائن هستند و مستحق بدترين مجازاتها. پس با اينكه مي داند تهديدهايش كارگر نيستند، از اين تنها سلاح باقيمانده استفاده مي كند و چيزي را از خواص مي طلبد كه اگر چنان كنند، ديگر "خواص" نيستند و خاصيتي ندارند و مي شوند عده اي مجيزگوي قدرت فروپاشيده رهبري، كه ديگر هيچكس حاضر نيست زير سقف آن بخوابد و كابوس آوار ببيند.

ديكتاتور يك نكته را در نيافته و همان يك نكته عاقبت او را هم به سرنوشت ديكتاتورهاي ديگر دچار خواهد كرد. آن نكته اين است: مردم ايران در نهان و آشكار از حكومت يك فرد بر يك ملت عصباني هستند. خاصه اگر آن فرد خود را تنها رابط با خداوند بخواند و بنامد. مردم ايران حكومت شاهان را به اين دليل به مراجع ديني سپردند كه شايد فسادهاي كمتري رخ دهد و كشور روي رفاه و بهبودي ببيند. اما اكنون با عملكردهاي دهه هاي اخير دريافته اند بدترين استبداد، استبداد ديني است و ولايت فقيه، فسادپذيرترين مدل حكومتي است. آنها دريافته اند كه يك ولي فقيه مي تواند مجوز انواع كشتار، شكنجه، تجاوز جنسي و سركوب را صادر نمايد و باز هم خود را نماينده خدا بداند، همه خواص و مؤثرين واقعي را زنداني كند و از باقي شخصيتها بخواهد به زور با وي بيعت نمايند! نكته اي كه آقاي ديكتاتور بايد زودتر از اينها در مي يافت، اين واقعيت است كه مردم ايران بدليل وجود ايشان، ديگر هيچگونه حكومت ديني نمي خواهند و از هر كسي كه بخواهد زمينه تشكيل يك حكومت ديني ديگر را ايجاد كند، با هر نيتي كه داشته باشد، دوري مي كنند. پس دليل اصرار آقاي ديكتاتور براي بيعت اجباري خواص با ايشان در چيست؟ دليل روشن است؛ آقاي ديكتاتور نيت واقعي خود را هر روز آشكارتر مي كند؛ او درد دين ندارد و براي باقي ماندن خود و نزديكانش در قدرت، حاضر به هر جنايتي هست و در اين آخرين روزهاي سقوط، خواص را تهديد مي كند تا شايد آنها وي را از قهقرا نجات دهند. اما آيا نجات كسي كه مردم از او نفرت دارند، كاري شدني است؟ باور ندارم.

ادامه مطلب ...

دیدار سیدمحمد خاتمی با صفایی فراهانی، حاجی و خانواده علیرضا بهشتی

0 نظرات
دیدار سیدمحمد خاتمی با صفایی فراهانی، حاجی و خانواده علیرضا بهشتی

. ادامه راه سبز«ارس»: سید محمد خاتمی با برخی از زندانیان آزاد شده حوادث بعد از انتخابات دیدار کرد.

رئیس جمهور سابق ایران بعد از آزادی مرتضی حاجی، مدیرعامل بنیاد باران و محسن صفایی فراهانی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت به دیدار آن‌ها رفت. رئیس دولت اصلاحات همچنین با حضور در خانواده دکتر سیدعلیرضا بهشتی با خانواده فرزند شهید بهشتی دیدار کرد.

خاتمی یک روز قبل نیز با محمد کیانوش راد که به تازگی از زندان آزاد شده دیدار کرده بود.

گزارش تصویری از دیدار فعالان سیاسی با مهندس صفایی فراهانی پس از آزادی

ادامه راه سبز«ارس»: مهندس محسن صفایی فراهانی که روز چهارشنبه با تودیع وثیقه 700میلیون تومانی به مدت 5روز از زندان اوین به مرخصی آمده است، پس از آزادی و حضور در منزل میزبان فعالان سیاسی و مدنی، روزنامه نگاران و دوستداران خود است.

به گزارش نوروز، تصاویری از دیدار برخی چهره های سیاسی همچون محمدرضا خاتمی، علی مزروعی، عبدالله رمضانزاده و ... با این عضو ارشد جبهه مشارکت به شرح زیر است:

ادامه مطلب ...