. دانشجویان که پلاکاردهایی با تصویر امام خمینی به همراه داشتند و با سر دادن شعارهایی مانند «خمینی کجایی، موسوی تنها شده» نشان دادند که سناریوی هتک حرمت و پاره کردن عکس امام خمینی سناریویی است که کودتاچیان به راه انداخته اند و با نسبت دادن آن به جنبش سبز دانشجویی به دنبال فضا سازی علیه دانشگاه و دانشجویان هستند.
گزارش تصویری تجمع دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به سناریو اخیر رسانههای کودتا
هشدار نسبت به دستگیری میرحسین موسوی
براساس اخبار رسیده از منابع موثق به پایگاه اطلاع رسانی نوروز خبر احتمال بازداشت مهندس میرحسین موسوی از سوی عوامل کودتاچی به شدت تایید شد.
پیش از این سایت کلمه سایت رسمی مهندس میرحسین موسوی در هشداری اعلام کرده بود که اتفاقی در راه است
نوروز به محض دریافت اخبار تکمیلی آن را منتشر خواهد کرد.
«مردم هوشیار باشند اتفاقی در پیش است»
کلمه: در پی اجرای سناریوی از پیش طراحیشده حرمتشکنی از امام و نسبت دادن آن به دانشجویان از دیروز رسانههای رسمی تبلیغات حجیم و هدفداری را آغاز کردهاند که با توجه به اطلاعات به دست آمده به نظر میرسد زمینهچینی برای برخی رفتارهای غیرمتعارف جدید باشد.
به کلیه حامیان جنبس سبز توصیه میشود در این زمینه کاملا هوشیار باشند و مرتبا خود را از آخرین تحولات مطلع نگهدارند.
با توجه به محدودیت های شدید اطلاع رسانی ، کلمه به دیگر پایگاههای اطلاعاتی پیشنهاد میکند کاربرانشان را نسبت به ضرورت این هوشیاری آگاه کنند.
شجونی: اگر آقا لب تر کند خرخره این آقایان را می جویم
. جمعی از طلاب تهران نسبت به آنچه که آن را اهانت به ساحت رهبر فقید انقلاب می نامیدند در مدرسه مروی تجمع کردند.
پیشتر قرار بود در مدرسه عالی شهید مطهری این تجمع برگزار شود.این تجمع در حالی برگزار شد که بسیاری از بزرگان از جمله موسسه نشر آثار امام (ره)در صحت قضیه تردید جدی وارد کرده و با محکومیت صدا وسیما این اقدام نادرست خوانده اند.از سوی دیگر برخی از نمایندگان مجلس با شبهه انگیز خواند اقدام رسانه ملی از احتمال سناریو طراحی شده برای کمک به جریان سیاسی خاص و محکوم کردن جنبش سبز سخن گفته اند.
در چنین شرایطی حجت الاسلام شجونی که در تجمع طلاب و علما حضور یافته بود، علت این تجمع را مبارزه با اهانتگران به امام خمینی عنوان کردو گفت: احمقانه است که عکس امام خمینی را پاره کرده و روی زمین بیاندازد و یک هزارتومانی هم روی عکس پاره شده بگذارد که یعنی امام مرده است.
عضو جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه در خیابان کنار جسد مرده مردم پول میگذارند، ادامه داد: این که بگویند امام مرده است جای تعامل است چرا که به عقیده من و به عقیده مظلومان و مستضعفان جهان همانگونه که امام حسین زنده است امام خمینی نیز زنده بوده و خواهد ماند.
وی به بیان خاطرهای از سفر به کشورهای مصر و لیبی برای تهیه گزارش و ارایه آن به امام خمینی پرداخت و گفت: زمانی که گزارشها را برای امام خمینی آوردم ایشان بسیار خوشحال شده و خندیدند چرا که آن زمان به ایشان عرض کردم هرچند که زمامداران دولتهای اسلامی خائن بوده و هیچ دینی به اندازه اسلام زمامدار خائن ندارد، اما ملتهای مسلمان همه با شما هستند .
شجونی با اشاره به سخنان یکی از کاندیدای انتخابات اخیر که اعلام میکرد نیروی خودی و غیر خودی وجود ندارد، گفت: آن زمان که حمد و سوره یادمان دادند گفتند خودی و غیر خودی داریم اما آقایان در سخنرانی خود میگفتند ما خودی و غیر خودی نداشته و همه خودی هستیم به همین دلیل در سخنرانیهایم گفتهام اینها حمد و سوره را بلد نیستند چرا که در سوره حمد غیرالمغضوب آمده است.
وی افزود: جوجه مرغ که سر از تخم در میآورد خودی و غیر خودی را میشناسد و تا گربه میبیند فرار میکند، جای تعامل است که این اشخاص چرا خودی و غیر خودی را نمیشناسند.
این عضو جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه یکی از این کاندیداها در پیش از انتخابات اعلام میکرد که نظارت استصوابی و حکم حکومتی را کنار گذاشته و گشت ارشاد را جمع خواهد کرد گفت: همه این مسایل در قانون اساسی مشخص شده است و معلوم نیست که چرا این فرد به دنبال اختیارات فرا قانونی بود در حالیکه از جمع کردن گشت ارشاد تنها زنان خیابانی و اراذل اوباش خوشحال میشوند.
وی ادامه داد: یکی دیگر هم احمقانه میگفت کودکان را اعدام نکنید ، یک بچه حرام لقمه در جاده پاکدشت به ۸ بچه نوجوان تجاوز کرده و بعد اجساد آنان را آتش زده است بعد می گویند اعدام نکنید. این حرف اسرائیل است که میگوید ایران حقوق کودکان را رعایت نمیکند و آن شخص هم این جملات را نشخوار میکند.
شجونی با بیان اینکه باید به این دنیا آشغال توجه نکرد، اظهار داشت: رییس جمهور آمریکا زمانی که رای آورد گفت پیدا کردن یک سگ برای دخترم در کاخ سفید سخت تر از انتخاب وزیر بازرگانی است .
این عضو جامعه روحانیت ادامه داد: همین اتحادیه اروپا دهن پرکن که خیلیها فریب حرفهای او را میخورند،۸ سال پیش گروهک منافقین را تروریست معرفی کرد اما پنج شش ماه پیش آنها را تروریست ندانست. اگر گروهک منافقین تروریست نیستند پس هندوانه فروش یا سبزی فروش هستند؟
وی تصریح کرد: ما در دنیای چاخان ، بیارزش، بیهدف و بیشرف زندگی میکنیم اما زیر آسمان این دنیا یک کشور است که حرف خدا رسول آن عدالت ، انصاف ، مردم داری و دفاع از مستضعف را بر زبان میآورد.
شجونی گفت: تعجب میکنم برخی اسم خود را مهندس میگذارند ولی هیچ چیزی از مهندس سازی نمیدانند. تعجب میکنم برخی بر سر خود عمامه میگذارند و حرفهایی میزنند. عقلتان کجاست؟ کتاب نمیخوانید؟ شما چه کسانی هستید؟
وی با اشاره به مراسم تشییع پیکر همسر امام خمینی گفت: در این مراسم زمانی که مقام معظم رهبری را دیدم به ایشان گفتم آرزو میکنم تمام کشورهای مسلمان دنیا به عقل خود رجوع کنند و شما رهبر تمام کشورهای اسلامی شوید. ایشان گفتند متشکرم و فورا به اقامه نماز میت رفتند.
عضو جامعه روحانیت مبارز ادامه داد: کشورهای اسلامی ، قرآن ، رمضان ، جمعه و جماعت دارند اما رهبران این کشورها سرشان برای زانوی آمریکایی و انگلیسی هاست.
شجونی به حضور نیروی آمریکایی در عراق و غارت منابع طبیعی و ثروت این کشور اشاره کرد و گفت: آمریکاییها میخواستند در منطقه، خاورمیانه بزرگ بسازند اما به کوری چشمشان خاورمیانه بزرگ ایرانی شیعی تشکیل شده که از لبنان آغاز و تا مرزهای ایران را فرا گرفته است.
وی با بیان اینکه به من گفتهاند از ذکر اسامی خودداری کنم، ادامه داد: روزنامه امروز نوشته که اوباما گفته مخالفان و معترضان ایرانی را تقدیس میکنم ما به او میگوییم مال بد بیخ ریش صاحبش. هرچند که اوباما با ما نیست بلکه او با سران اغتشاش است .
شجونی تصریح کرد:همانطور که عبدالله عمر با دستان امیرالمومنین ، امام حسن و امام حسین بیعت نکرد اما با پای حجاج بن یوسف بیعت کرد با صدای بلند میگویم هر کس با سید علی بیعت نکند با پای بهائیان ، سلطنت طلبان و اسرائیلیها بیعت میکند هرچند که عدهای هم این کار را کردهاند.
عضو جامعه روحانیت مبارز در خصوص نحوه برخورد با سران اغتشاشات گفت: آیا فکر میکنید زندان انداختن آنها خوب است؟ خیر. باید به آنها بیاعتنایی کرد و در زمانی که در تجمعات حاضر میشوند مردم به آنها بگویند مرگ بر منافق و با لنگه کفش زدن کلاه آنها را بیاندازند. اینها اگر به زندان بروند به قهرمان تبدیل می شوند .
وی خاطرنشان کرد: دیگر صحبت انتخابات نیست و مساله چیزی دیگری است به همین دلیل سفارش میکنم بسیجیها ،سپاهیها، روحانیت و مردم کوچه و بازار با چنگ و دندان ولایت فقیه و رهبری مقام معظم رهبری نگه دارند و به دشمنان جنایتکار این انقلاب میگویم اگر آقا لب تر کند خرخره این آقایان را می جویم.
شجونی مسایل هستهای ایران نیز اشاره کرد و گفت: بمب اتمی که آمریکا و روسیه دارد میتواند ۲۵۰ بار هر چه انسان موجود زنده در این کره خاکی وجود دارد نابود کند بعد آنها میخواهند مقابل فعالیت صلح آمیز هستهای ایران را بگیرند.
وی با اشاره به میزان داراییهایش گفت: ماشین ۱۰ میلیونی خود را جایزه میدهم به فردی که یک کشور مسلمانی پیدا کند که با آمریکا رابطه دوستی برقرار کرده و موفق شده باشند.
عضو جامعه روحانیت مبارز تاکید کرد: انقلاب را به بسیج سپاه سپردند و اینها با چنگ و دندان نظام را نگه خواهند داشت.
وی تصریح کرد: کسانی که گوشه نشسته و بیانیه صادر میکنند احمق و بی شعور هستند. آنها زمانی که دراین نظام و انقلاب رییس جمهور و وزیر شدند، میلیاردی پول با خود بردند.
شجونی در پایان گفت: امیدوارم این نقشه وطن فروشان ، امام فروشان و شهید فروشان را خدا به گریبان آنها برگرداند.
گفتنی است طلاب و اساتید حوزههای علمیه تهران در نامهای به دادستان کل کشور خواستار برخورد با افرادی که آنها را سران فتنه نامیدند، شدند
نماهنگ "سبز یعنی استقامت تا بهار"
"تقدیم به بسیجیان حقیقی و سپاهیان واقعی که سربازان گمنام جبهه سبزند... به امید رهایی همه ملت ایران از چنگال ظلم و استبداد"
دانلود "اینجا"
«احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون»
آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم به حال خود رها میشوند و در فتنهها آزموده نخواهند شد؟
«و لقد فتنا الذین من قبلهم و لیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الکاذبین»
به تحقیق کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم و خداوند خواهد دانست کسانی را که راست گفتند و خواهد دانست آنانی را که دروغگویانند.
«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین»
ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا پروا کنید و با راستگویان باشید.
اینک نوبت به وارثان باقریها و باکریها رسیده است. نسل جدیدی که بسیجی نامیده میشود امروز در بوته تاریکترین شبههها و فتنهها قرار دارد. آیا این نسل جدید نیز شبیه به کسانی هستند که جنگ جمل را در رکاب امیرمومنان (ع) مبارزه کردند؟ یا این قیاسها واهی است و کسانی که اینگونه قیاس میکنند بسیج را ماشینی سرکوبگر میخواهند برای زدن و گرفتن و آزار و حتی قتل انسانهایی که تنها جرمشان دعوت به دادگری است؟ چه کسانی جواب این سوال را میدانند؟ هویت آن سازمانی که اینک بسیج مستضعفان نامیده میشود به راستی چیست؟ دستگاهی بینیت که بفرموده چشمانش را میبندد و دست و پای خواهران و برادرانش را میشکند، یا نهادی مجهز به عمیقترین بصیرتها که میتواند در ظلمانیترین شبهای فتنه راه را از بیراهه تشخیص دهد؟ شب فتنه روز کسانی است که در پاسخ به این پرسشها مردد ماندهاند....
بسیج چه بود و چه خواهد بود اگر به مسیری که پیشرویش گذاشته شده است ادامه دهد؟ آن نیرویی که یک زمان نماینده شجاعت ملت ما بود آیا اینک به کار گرفته شود تا ایرانیان را بترساند؟ کاملا پیداست که آخرین و تازهترین راهبرد اقلیت اقتدارطلب ایجاد هراس در مردم است. آیا لباسهای مخوف میپوشند و در خیابانهای شهر آرایشهای نظامی به خود میگیرند تا هموطنانشان را مرعوب کنند؟ یا مردم را میترسانند چون خود میترسند؟ یا فرزندان انقلاب را به هفت سال و ده سال و پانزده سال زندان محکوم میکنند تا به خود تسلی داده باشند؟ و فکر نمیکنند که با این رفتارهای کوتهبینانه چگونه امنیت ملی کشور را در معرض خطر قرار میدهند...
بخشی از بیانیه شماره ۱۵ میرحسین موسوی
دو عکس، دو صاحب عکس
. سؤال: چرا وقتی بعضی از معترضان علناً عکس رهبر فعلی را به زیرکشیدند، لگدمال کردند و علیه او و فرزندش شعار دادند و تصویر و فیلم آن همهجا پخش شد، در صداوسیما هیچ اشارهای به آن نشد- و نخواهد شد- ولی فیلم به آتشکشیدن عکس رهبر فقید- صرف نظر از اینکه در واقع کار چه کسی بوده- نمایش داده شد؟
زیرا:
۱. از دید آوازهگران صداوسیما، رهبر اوّل هنوز مکانتی دارد که به آتش کشیدن یک عکس نمیتواند آنرا متزلزل کند ولی جایگاه رهبر دوّم به تلنگری بند است و با کوچکترین خدشهای- حتّی به عکسش- فرو میریزد.
۲. از دید آنان میتوان از سوزاندن عکس رهبر اوّل علیه سبزها استفاده کرد ولی حمله به عکس رهبر دوّم نه تنها ممکن است به ضرر سبزها نباشد بلکه شاید آنان را محبوبتر کند.
۳. عکس رهبر اوّل، نه تنها یک شخصیّت بلکه تصویر یک نماد است. او نماد جمهوری اسلامی است و میتوان با نمایش اهانت به عکس او، این شبهه را القا کرد که بعضی در پی نفی تمام نظام هستند و مردم را در برابر انتخاب همه یا هیچ، به سوی خود متمایل کرد ولی رهبر دوّم علیرغم اینکه از او و جایگاه او با واژگان مصدری یاد میشود( رهبری، ولایت) یک شخص است و در صورت به زیر کشیدن عکس او، به راحتی میتوان عکس جایگزینش را بالا برد.
اینها تفاوت دو عکس نیست، تفاوتهای دو صاحب عکس است.
گزارش و عکس از مراسم 16 آذر دانشگاه آزاد کرج
این مراسم طبق فراخوانی که از قبل توسط دانشجویان این دانشگاه پخش شده بود قرار بود ساعت ۱۲ آغاز شود. علیرغم حضور گستردهی نیروهای امنیتی در سطح دانشگاه آزاد کرج حدود۵۰۰۰ نفری از دانشجویان این دانشگاه در اعتراض به دولت کودتا تجمع کردند.
نیروهای حراست،نیروهای امنیتی خارج دانشگاه،لباس شخصی ها و نیروهای بسیج حاضر قصد داشتند با حضور گسترده ی خود و تهدید دانشجویان و ایجاد جو ارعاب ،مانع ایجاد این تجمع شوند اما حضور به موقع و پر شور دانشجویان موجب عدم موفقیت آنها شد.با شعارهایی چون "دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد"،دانشجوی با غیرت حمایت حمایت" تجمع شروع و با شعار هایی چون "نه شرقی نه غربی دولت سبز ملی" ،" از تعلیق از اخراج جنبش نمی هراسد"،"حسین حسین شعارشون تجاوز افتخارشون"،" چه زندان چه تبعید جنبش ادامه دارد" ،"مرگ بر دیکتاتور"،"منتظری زنده باد صانعی پاینده باد"،"یا حسین میرحسین" و ... ادامه یافت.
در ادامه دانشجویان به خواندن سرود یاردبستانی و ای ایران پرداختند و در حالیکه فشار نیروهای امنیتی بیشتر شده بود با سردادن "محمود خائن" خشم و اعتراض خود را نسبت به آنها نشان دادند. گفتنی است که این تجمع که حدود ۲ ساعت و نیم به طول انجامید به علت استقبال دانشجویان تبدیل به تریبون آزاد گردید.
در این هنگام یکی از دانشجویان به سخنرانی پرداخت و ضمن انزجار از صدور احکام ناعادلانه و ننگین برای روشنفکران و فعالین سیاسی زندانی به ویژه دکتر زید آبادی و سلمان سیما، ریاست دانشگاه ریاست حراست و نیروهای امنیتی حاضر را مورد خطاب قرار داد و اظهار داشت که اگر پس از این تجمع برای دانشجویان مشکلی پیش آید و آنها را به کمیته انضباطی احضار کنند و یا حکمی برایشان صادر شود دانشجویان ساکت نخواهند ماند و دوباره اعتراض شدید خود را با تجمع،تحصن و اعتصاب غذا ، نشان خواهند داد. این دانشجوی فلسفه همچنین ابراز داشت که دانشجویان تنها در حالتی تجمع خود را به پایان خواهند برد که نیروهای امنیتی و حراست برای آنها مشکلی بوجود نیاورند.
پس از سخنرانی این دانشجو دانشجویان تجمع خود را به راهپیمایی سکوت تبدیل کردند و با بالا بردن دستهایشان به علامت پیروزی به سمت دانشکده ی فنی به راه افتادند و قصد داشتند از درب دانشکده فنی خارج شوند که در ابتدا نیروهای حراست مانع شدند اما با توجه به حجم انبوه جمعیت و فشار آنها مجبور شدند درب دانشگاه را برای خروج دانشجویان باز کنند و دانشجویان از آن خارج شوند.
صفارهرندی روزنامه همشهری را زمینهساز كودتا و آغاز جنگ نرم دانست!
. ادامه راه سبز: وزیر ارشاد دولت نهم با حمله به دولت های سازندگی و اصلاحات، آغار جنگ نرم را مربوط به آن دوران دانست.
حسین صفار هرندی، روز گذشته در اولین مجمع عمومی كانون تربیت اسلامی با اشاره به جنگ نرم و رسالت فرهنگیان مدعی شد که جنگ نرم از ابتدای سال 70 و با پایان یافتن جنگ تحمیلی شروع شد.
وی گفت: در سال 70 عدهای از مسوولان وقت به كشورهای اروپایی و آمریكایی سفر كرده و از ایرانیان مقیم خواستار كمك برای سازندگی ایران و سرمایهگذاری در كشور شدند كه این موضوع زمینهساز شكاف در كشور شد.
براساس گزارش ایلنا صفارهرندی هدف اولیه از این كمك را بازسازی كشور عنوان كرد و گفت: متاسفانه عده كمی با این هدف وارد كشور شدند، اما عدهای كه راه بازگشت را گرفته بودند قصد داشتند كه اقتصاد كشور را به همان مسیر قبلی كه سرمایهداری وابسته به كشورهای خارجی بود بازگردانند و با در دست گرفتن اقتصاد كشور نظام سیاسی را نیز تحت سیطره خود قرار گیرند.
به گفته وی، این افراد قبل از بازگشت دغدغه حجاب بانوان و دستگیر شدن به دلیل بیحجابی را داشتند كه مسوولان وقت در پاسخ به آنها گفتند كه مشكلی در این زمینه وجود ندارد و آنها میتوانند با رعایت مقدار كمی از حجاب وارد ایران شوند.
صفار هرندی ، ورود این افراد و كمك گرفتن از دیگر كشورهای خارجی را باعث ایجاد شکاف در کشور دانست که یرانیهای مقیم دیگر كشورها در این شكافها جای گرفتند و زمینهساز بسیاری از انحرافات اخلاقی و اجتماعی در كشور شدند.
این مقام سابق سپس به ذکر خاطرهای از جلسه هیاتدولت در دوران ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی پرداخته و گفت: روزی در جلسه هیاتدولت یكی از مسوولان از بیحجابی خانمها در ایران گلایه كرد كه در پاسخ رئیسجمهور با خندهای گفت كه بگذارید اینها راحت باشند تا در كشور سرمایهگذاری كنند.
وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی با حمله به اصل ایجاد فرهنگسراها در كشور و روزنامه همشهری توسط شهرداری اذعان داشت: در حوزه فرهنگ هم عدهای قصد ایجاد شرایط جدید با گسترش فرهنگسراها به عنوان جایگزین كانون جوانان رژیم پهلوی و ایجاد روزنامه همشهری داشتند.
وی روزنامه همشهری را زمینهساز كودتا و آغاز جنگ نرم در كشور عنوان كرد و افزود: این روزنامه با هدف تغییر ذائقه مردم به شهروند حقوقمدار و مطالبهگر ایجاد شد تا سرآغازی در فعالیتهای جنگ نرم در حوزه فرهنگی باشد.
وزیر سابق ارشاد ادامه داد: متاسفانه در همان زمان افرادی كه روزی ضدانقلاب بودند به آرامی به ایران بازگشتند و حتی آقای مهاجرانی مدیرمسوول روزنامه شاهپور در زمان رژیم پهلوی به دعوت معاون حقوقی رئیسجمهور وقت به ایران بازگشت.
صفارهرندی، دوم خرداد را دستپرورده این اقدامات عنوان كرد و گفت: در دوم خرداد مشاهده كردیم كه جریانات اقتصادی، فرهنگی، رسانهای با یكدیگر دست دادند و پیوند جدیدی به وجود آوردند.
وی افزود: در همان زمان یك فردی از كارگزاران رژیم شاه كه شجاعالدین شفاهی نام داشت و در دوران رژیم شاه مسوولیت نوشتن نامهها و بیانیههای شاه را داشت در مطلبی اذعان كرد كه ما با ایران مبارزه سیاسی نداریم بلكه مبارزه فرهنگی داریم و با بینش مردم كار داریم تا از این طریق بتوانیم از طریق خود مردم مبارزه سیاسی كنیم.
این عضو كابینه نهم با اشاره به چاپ كتابهایی در رابطه با تاریخچه انقلاب اذعان داشت: بعد از جنگ تحمیلی عدهای كتابهایی در رابطه با تاریخچه انقلاب مینوشتند كه هیچ سنخیتی با انقلاب نداشتندو حتی كتابهای زیرزمینیشان از وزارت فرهنگ وقت مجوز میگرفت.
براساس ادعاهای صفار هرندی، در سال 72 وزارت اطلاعات با شنود یك مكالمه تلفنی یكی از اعضای فدائیان خلق با نفوذی خود در داخل ایران ارتباط میگیرد و به وی میگوید كه این 14-15 سال فعالیتهای گذشته ما یك طرف و فعالیتهای فرهنگی امروز و شعرهای شاملو به ازای تمام 15 سال فعالیت ماست.
به گفته صفار هرندی در همان زمان یك سلطنتطلب با اشاره به كارایی مذهب در ایران میگوید كه این آخوندها با استفاده از مذهب توانستند دل مردم را به دست آورند و انقلاب كنند حال ما نیز باید برای براندازی این انقلاب حربه مذهب را از آخوندها بگیریم كه این كاری سخت اما شدنی است.
وی تصریح كرد: نمونه بارزی از این صحبت را ما امروز توسط بعضی از روحانیون و آیتاللهها در كشور مشاهده میكنیم و در همان سالها نیز نماینده آیتالله بروجردی در آمریكا طی مصاحبهای با همشهری میگوید نهتنها ولی فقیه ولایت ندارد حتی امام معصوم پیغمبر هم ولایت ندارد و منشا ولایت اینها زمینی است.
صفار هرندی ادامه داد: البته در كنار این حربه فرقههای شبه مذهبی نیز به وجود آمد كه از این طریق دین شخصی را ترویج دهند.
وی با اشاره به چاپ مطلبی در یكی از نشریات در رابطه با ترویج تفكر احمدینژاد گفت: در این نشریه گفته شده كه امروز ما باید احمدینژادیسم را برای احمدینژاد نهادینه كنیم و تفكر خوب یا بد آن را گسترش دهیم و میگوید ما دین سبز را باید گسترش دهیم تا با مبانی آن در آینده جلو برویم.
سردبیر سابق روزنامه كیهان در عیم حال بدون اشاره به نام اسفندیار رحیم مشایی گفت: امروز دل حزباللهیها از دست فلان آقایی كه دور احمدینژاد است خون است و میگویند این شخص از دور احمدینژاد برود تا بتوانیم تفكر احمدینژادیسم را رواج دهیم.
براساس این گزارش بعد از صحبتهای صفار هم كلیپی پخش شد كه در آن میرحسین موسوی و كروبی به عنوان دشمنان اسلام و به عنوان كسانی كه در جنگ جمل قرآن بر سر نیزه كردند و حضرت علی را مجبور به صلح كردند یاد شده بود.
در بخشی از این كلیپ حائری شیرازی با كنایه میرحسین موسوی و جنبش سبز را بدون پشتیبان و مرجع تقلید عنوان كرد و گفت: هر گروهی كه پشتش یكی از مراجع تقلید نباشد مطمئنا به زمین میخورد و نمیتوانند كودتایی در كشور كنند و میرحسین موسوی مرجع تقلیدی ندارد و اینها را با گروههای فداییان اسلام در زمان انقلاب كه آیتالله طالقانی از آنها حمایت میكرد مقایسه كرد كه در آخر نیز امام آنها را مسلمان ندانست و به زمین خوردند.
جنبش سبز «اینها» را ندارد!
برای یك "جنبش اجتماعی" پیزوری و وارفته و در حال خاموشی و فراموشی كه این همه قبول زحمت لازم نیست. حتی چه بسا عاقلانه تر این باشد كه برای جلوگیری از بزرگنمایی اش، نسبت به آن بی محلی و كم اعتنایی كنند و اندك تحركات "مذبوحانه اش" را زیر سبیلی نادیده بگیرند! اما چرا واقعیت ها خلاف این را می گویند؟ عاقلان دانند.
. "جنبش سبز"، اكنون دیگر واقعیتی غیر قابل انكاراست. این را از واكنشهای "هر روز به یك رنگِ" مخالفان این حركت اصیل و عمیقا ملی و مسالمت آمیز و اصلاح طلبانه به خوبی می شود فهمید. بد و بیراه گویی ها، بگیر و ببندها، پرونده سازی ها و حتی ضرب و شتم های خیابانی و معركه گیری های به اصطلاح رسانه ای ، چه در صدا و سیما و چه در كیهان و اذناب و اصحابش و چه حتی در تریبون های فرمایشی به ظاهر مذهبی، نباید كسی را به اشتباه بیاندازد. اگر جنبش سبز چیزی نبود، پس این همه "بسیج و مانور و تغییر سازمان و آماده باش شبانه روزی و اخطار تلفنی و پیامكی و احضار و تهدید و اخراج از محل كار و محرومیت از تحصیل و ممنوعیت خروج از كشور و امثال اینها" برای چیست؟
جنبش سبز بر خلاف تصور نادرست یا ادعا و القای برخی ، مولود انتخابات اخیر نیست. نوجوان برومند و قبراق و یاهوش و پرهمتی است كه پس از دوازده سال - از دوم خرداد هفتاد و شش تا بیست و دوم خرداد هشتاد ودو_ از پرده مستوری به در آمده و شناسنامه اش را آشكار ساخته است.
گناه مردم چیست كه عده ای در خواب خرگوشی بوده اند یا به دلیل ابتلا به بیماری كوررنگی ،رنگ سبز را عوضی دیده اند! اما هنوز هم دیر نشده است. هر كس می خواهد از خواب خرگوشی بیدار شود،خوب بیدار شود. اندكی چشمانش را بمالد ، شستشو كند، بی هیچ نیازی به هر گونه عینك به میان مردم برود و واقعیت را آنگونه كه هست مشاهده كند. جنبش سبز واقعیت دارد. همچون هر پدیده واقعی، چیزهایی "دارد" و چیزهایی "ندارد".
اهالی این جنبش آن را به خوبی می شناسند، این ها را برای از ما بهتران می گویم. در این مجال می خواهم به آنچه كه جنبش سبز "ندارد" اشاره كنم:
۱- جنبش سبز "عجله" ندارد.
شاید برای نخستین بار در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی معاصر ایران است كه ، یك جنبش مردمی برای اصلاح امور و رسیدن به هدف هایش شتابزده نیست. قصد ندارد با سه حركت كار را تمام كند. چون دنبال شورش و انقلاب و برانداز ی رژیم و از این دست نیست . چون می داند از كجا شروع كند، چگونه راه برود و به كجا برسد. عجله ای در كار نیست. رهرو آنست كه آهسته و پیوسته رود.
۲- جنبش سبز، "رهبر كاریزماتیك " ندارد.
موسوی،كروبی و خاتمی؟ نه! اینها اگر به هر اندازه "كاریزما" هم داشته باشند ،خوشبختانه به همان اندازه "ادعای رهبری" ندارند! هر چه نقش و خاصیت كاریزماتیك این سه شخصیت بیشتر، داعیه رهبری آنها برای جنبش كمتر! به گمانم این نخستین بار است كه "كاریزما" ابزار رهبری طلبی نمی شود.مردم- یعنی حامیان جنبش سبز_ نیز به تجربه در یافته اند كه نیازی به این یك قلم جنس ندارند. در یافته اند كه رابطه مرید و مرادی را نه در عرصه سرنوشت اجتماعی بلكه باید در قلمروانتخاب های شخصی وانهند. در جنبش سبز، دعوا بر سر رهبر ی طلبی این و آن نیست، دعوا بر سر این است كه : من هم یكی از شماها هستم!
۳- جنبش سبز، "سیاه و سفید" ندارد.
درست بر عكس جبهه مخالف جنبش سبز كه همه چیز را یا "سیاه"و یا "سفید" می بیند، و البته خودش را از موضع مطلقا حق به جانب، "سفید" و مخالف و حتی منتقد خود را "سیاه" می انگارد. در جنبش سبز برای همه،هر كس - با كمترین میزان و نسبت نزدیكی به خواسته ها و هدف های اصلاح طلبان- جا هست. "جنبش سبز″، طیفی رنگین از انگیزه ها، آرمان ها و چشم انداز هاست.هر كس به اندازه سر سوزنی داعیه حق طلبی دارد ، عضو جنبش سبز است.
۴- جنبش سبز، "ترس و واهمه " ندارد.
از قدیم گفته اند: الخائن خائف: خیانتكار می هراسد. در این پنج ماه اگر هر چیز پنهان مانده باشد، این واقعیت به درستی آشكار شده كه :"جنبش سبز″ را با شیوه های رایج نمی توان به هراس و واهمه وادار ساخت. چرا باید ترسی درمیان باشد؟ آیا حقیقت جویی، اصلاح طلبی، تاكید بر حاكمیت اراده ملی و قانون گرایی و حقوق شهروندی و حقوق بشر، خیانت است؟ كه باید از پیامدهای آن ترس و واهمه داشت؟
۵- جنبش سبز، خود شیفتگی ندارد.
"آنچه خوبان همه دارند، من تنها دارم"، " این منم طاووس علیین شده"، در این جنبش داغ باطله خورده است. می داند كه هر حركت اجتماعی، كم و كاستی دارد ، فراز و نشیب دارد ، تند و كند دارد ، همراه و ناهمراه دارد و البته گاهی رفیق نیمه راه دارد و از همه اینها خطرناك تر، گاهی رفیق های نا همراه دارد. این جنبش از خودش، شعارهایش، شخصیت های سرشناس و چهره های مورد اعتمادش، "بت" نمی سازد ، آنها را " قدیس″ . " قبه نور" و " ماورایی" نمی داند.
۶- جنبش سبز، "تشكیلات و تشریفات" ندارد.
این یكی از″عیب" های جنبش سبزاست كه از هزار " حُسن" بهتر است. اشتباه می كنند عزیزانی كه شب و روز زحمت می كشند، خواب از چشمان آنها رمیده در به در دنبال محفل و تشكیلات و سازمان رهبری كننده جنبش سبز می گردند و البته چیزی هم پیدا نمی كنند. صادقانه و صمیمانه می گویم: چیزی از این دست وجود ندارد. جنبش سبز، تشكیلات و تشریفات حزبی و سازمانی ندارد.البته جنبش سبز، سازمان یافتگی دارد اما از جایی سازمان دهی نمی شود .هماهنگی آن حاصل هم اندیشی و همدلی و همسویی طبیعی یك جنبش مدنی درون زای اجتماعی است.
۷- جنبش سبز "زنده باد، مرده باد" ندارد.
مساله جنبش سبز، چه كسی برود ، چه كسی بیاید نیست. این باشد، آن نباشد نیست . دغدغه جنبش سبز،" كرامت شهروند ایرانی" است. هر كس در هر مقام و مرتبه، به این دغدغه وفادار باشد، وجاهت دارد و اگر نه، نه! جنبش سبز ، نه با هیچكس پدر كشتگی دارد و نه با هیچكس عقد اخوت نود و نه ساله. همه چیز به شرط چاقو. اگر كسی را محترم می شمارد به خاطر آن است كه مردم را محترم می شمارد و بالعكس.
۸- جنبش سبز، "كینه ورزی و خشم و عصبانیت " ندارد.
با همه كژرفتاری ها و بداخلاقی ها و بی حرمتی هایی كه در این پنج ماه از سوی معركه گیران و دست اندر كاران پروژه سركوب علیه جنبش سبز صورت گرفته گمان من این است كه جنبش سبز ، نسبت به هیچ كس حتی دشمنان خود كینه ندارد، در رفتارش از خشم و عصبانیت نشانه ای نیست. برعكس، بسیار خونگرم و آغوش گشوده است كه به كمترین نشانه ای از هم نوایی یا حتی ابراز پشیمانی از سوی هر كس كه " آن طرف" بوده خوشامد بگوید.
جنبش سبز، حتی مخالفان و سركوب كنندگان خود را - اگر به راه راست برگردند- دوست خواهد داشت. چهره جنبش سبز، بر خلاف چهره اخموی جبهه مخالفش، بسیار بشاش و خندان و سرخوش و خوش اخلاق است.از خشم خبری نیست. اگر هست عزم استوار است.
آیا جنبش سبز،"نداشته ها"ی دیگری هم دارد؟ آری. اما برای این مجال ، بس است . عزت زیاد.
وسعت اعتراضات بسیار گستردهتر از تصور اولیه بود
وسعت اعتراضات بسیار گستردهتر از تصور اولیه بود
با گذشت چند روز از 16 آذر، بی بی سی گزارش داد تصاویر ارسالی از شهرهای مختلف کشور نشان می دهد گستردگی اعتراضات بسیار بیشتر از تصور اولیه بوده است.
خبرنگاران رسانه های بین المللی هم از پوشش مستقیم اعتراضات دانشجویی روز دانشجو و روزهای پس از آن منع شده اند.
با این حال دسترسی گسترده تر ساکنان تهران به اینترنت، وضعیت بهتر خدمات اینترنتی در این شهر و دسترسی آسان تر خبرنگاران رسانه های بین المللی به شاهدان عینی در تهران باعث شده است که پوشش خبری حوادث دانشگاه های این شهر با سرعت و سهولت بیشتری صورت بگیرد.
اما ویدیوهایی که با یکی دو روز تأخیر در اینترنت و به ویژه در سایت یوتیوب منتشر می شود، نشان می دهد که شدت اعتراضات دانشجویی در برخی شهرهای دیگر ایران هم کمتر از بعضی دانشگاه های تهران نبوده است.
به عنوان نمونه ویدویی در یوتیوب منتشر شده که گروه بزرگی از دانشجویان دانشگاه قزوین را در حالی نشان می دهد که در محوطه دانشگاه پارچه نوشته بزرگی را حمل می کنند. بر این پارچه با خط درشت نوشته شده: "دانشگاه زنده است".
این گروه از دانشجویان شعارهای تندی علیه رهبر ایران سر می دهند، از جمله می گویند: "ما می گیم شاه نمی خوایم، اسمشو رهبر می ذارن".
در ویدیو دیگری، گردهمایی گروهی از دانشجویان دانشگاه سنندج در سالنی در این دانشگاه دیده می شود که به سخنان یک سخنران منتقد گوش می کنند و در تأیید صحبت های او شعارهایی در مورد لزوم آزادی زندانیان سیاسی و علیه "دیکتاتوری" سر می دهند.
تصاویر دیگری از راهپیمایی دانشجویان معترض در دانشگاه تبریز منتشر شده است که آنها را در حال خواندن سرود "یار دبستانی" و سر دادن شعارهایی در دعوت از سایر دانشجویان به حمایت از خود نشان می دهد.
از اصفهان ویدیویی منتشر شده است که دانشجویان را در حال سر دادن شعارهای ضد دولتی در محوطه دانشگاه نشان می دهد.
تصاویری هم از دانشگاه کرمان در سایت یوتیوب قرار گرفته که در آن جمعی از دانشجویان معترض دیده می شوند که پوسترهایی به دست دارند و در ستایش آزادی شعار می دهند.
همچنین ویدیو دیگری از مشهد در اینترنت منتشر شده است که ظاهرا به دانشگاه آزاد این شهر تعلق دارد و گروه بزرگی از دانشجویان معترض در آن علیه دولت و مأموران بسیج شعار می دهند.
گزارش شده است که در دانشگاه ساری و دانشگاه بوعلی همدان هم دانشجویان مخالف دولت تجمع هایی داشته اند.
به نظر می رسد با وجود تلاش گسترده نهادهای امنیتی و انتظامی ایران برای جلوگیری از انتشار اخبار و تصاویر مربوط به ناآرامی های دنباله دار ماه های اخیر در این کشور، این امر با توجه به تکنولوژی جدید دشوار تر از چیزی است که مقامات امنیتی و انتظامی ایران تصور می کردند.
آیتالله صانعی: برخیها وقتی به بنبست میرسند، حتی از امام هم نمیگذرند
آیتالله صانعی در این دیدار با بیان اینکه «من امروز در کنار غربت قدس از غربت اسلام و تشیع و غربت یاران امام امت مینالم» اظهار داشت: "حق مطلب را امام در خصوص مسئله فلسطین بیان کردند که اسرائیل یک غده سرطانی است، اما معتقدم غربت بسیار شدیدی که امروز برای فلسطین وجود دارد از غربتی که در زمان رژیم ستمشاهی وجود داشت بیشتر است چرا که اگر رژیم شاه با اسرائیل میساخت معلوم بود که اشتباه کرده است اما امروز طرح برخی مسائل بدون توجه به لوازم آن و یا بزرگ کردن برخی مسائل و عقب گرد از آن به ضرر قدس شریف و مسئله فلسطین است."
این مرجع تقلید شیعیان در ادامه با بیان اینکه ما زمانی میتوانیم از مردم توقع داشته باشیم که در مسئله فلسطین بپا خیزند که در داخل کشور خودمان از کاربرد هر نوع خشونتی علیه مردم اجتناب ورزیم گفت: "آیا امکان آن وجود ندارد که جامعه را به گونه ای اداره کرد که حتی اجرای مجازات های شرعی و قانونی نشان از رحمت و رأفت اسلامی باشد."
وی در ادامه با اظهار تأسف از ماجرای اهانت به بنیانگزار انقلاب اظهار داشت: "برخیها وقتی به بنبست میرسند حتی از امام هم نمیگذرند واز امام سرمایهگذاری میکنند، انسانهای ظالم عکس امام را آتش میزنند بعد میگویند کار دانشجویان بوده است. ما تاریخ را دیده ایم، ماجرای آتش زدن سینما رکس آبادان و مسجد جامع کرمان را هم دیدهایم. که چه کسانی آمدند و آتش زدند و بعد گفتند کار انقلابیون بوده است؟!"
آیتالله صانعی با اظهار نگرانی از کاربرد خشونت علیه تجمعات دانشجویی گفت: "با زدن و خشونت و زندانکردن که کارها درست نمیشود. این چه معنایی دارد که از یک تجمع 700 نفری دانشجویی، آنگونه که خودشان آمار دادهاند؛ 200 نفر را بازداشت و زندانی میکنند. حمله کردن به زنان چه معنایی دارد؟ کی فرهنگ ما اجازه میداد که زن را بزنند؟ من حتی در مبارزات انقلاب میدیدم که برخی ژاندارمها حاضر نمیشدند به زنان حمله کنند اما حالا برخیها تشخیص میدهند که زنان را هم بزنند و هر کس هم که حرفی میزند میگویند خلاف نظام وامام حرکت میکند. حرکت گروههای تروریستی همچون القاعده تصویر خشنی از اسلام به جهان معرفی کرده است، خوف آن دارم که اعمال این خشونتها سبب آن شود که فردا مذهب تشیع نیز به عنوان یک مذهب خشن معرفی شود."
وی در ادامه با اشاره به تأثیرات حذف نزدیکان بنیانگذار انقلاب از صحنه سیاسی و اجتماعی بر مسئله فلسطین اظهار داشت: "امروز فضا به گونهای است که یاران امام نمیتوانند راجع به مسئله فلسطین حرف بزنند و اگر هم سخنی بگویند سخن آنان را قبول نمیکنند. لذا معتقدم در این شرایط نباید یاران امام را تنها بگذاریم، بلکه هرچه دشمنان و یا انسانهای قاصر دشمنی خود را با یاران امام بیشتر میکنند ما باید علاقه و حمایت خود را از یاران امام بیشتر کنیم خصوصا یارانی که وجودشان در جامعه کارساز است."
آیتالله صانعی خطاب به اعضای کمیته دانشجویی حمایت از فلسطین افزود: "به مسئولین امر گوشزد کنید که اگر میخواهیم خدمتی به فلسطین و قدس شریف کنیم باید این فشارها را در داخل کم کنیم و یاران امام را به صحنه برگردانیم، به مسولان رده بالای نظام متذکر شوید که قبل از غربت قدس شریف متوجه غربت اسلام و تشیع باشند و در سخنانشان به لوازم حرفهای خودشان توجه کنند."
از آذر ۱۳۳۲ تا آذر ۱۳۸۸
. در آذر سال 1332 كمتر كسي تصور مي كرد حدود چهار ماه پس از كودتاي 28 مرداد، جنبش دانشجويي با تقديم جان آن سه آذر اهورايي تمام قدر قدرتي رژيم پس از كودتا را فرو ريزد و مشروعيت دولت نامشروع زاهدي را در سطح جهاني بر باد دهد، درست همان طور كه 56 سال يعد عده اي باور نداشتند تنها چند ماه پس از اعتراضات گسترده نسبت به تخلفات انتخاباتي در حالي كه نزديك به 100 نفر از دانشجويان پيشاپيش بازداشت شده و گروه كثيري هم توسط مقامات امنيتي از حضور در دانشگاه در روز 16 آذر منع شده بودند، شاهد گسترده ترين و فراگيرترين تظاهرات دانشجويي پس از پيروزي انقلاب باشند.
رژیم پس از كودتای 28 مرداد پیام دانشجویان را فهم نكرد و با ساده اندیشی تصور كرد، با به میدان آوردن داغ و درفش اعتراضات خاتمه یافته و آرامش را بر قرار خواهد كرده ، تصوری كه 25 سال بعد ابطال - در دورانی كه دسترسی به تلفن امكانی ویژه خانواده برخی خواص بود و امكانات ارتباطی هنوز در ابتدایی ترین سطح حداكثر در برخی شهرهای بزرگ در دسترس بود، - ابطال شود.
اما در دورانی كه امكانات ارتباطی آن چنان وسیع و گسترده است كه در عرض چند دقیقه جزئیات گزارش های صوتی و تصویری اعتراضات دانشجویان از دانشگاه های كشور به اقصی نقاط ایران و جهان می رسد نیز آیا مسئولان امر 25 سال فرصت خواهند داشت تا چشم و گوش شان به واقعیت باز شود؟ اشاره مهندس موسوی در بیانیه 16 آذر بر ضرورت فهم این واقعیت اصرار می ورزد ،وی می نویسد:
جنبش دانشجویی در تاریخ معاصر ما همواره حاوی گزارشهایی از شکلگیری جریانهای عمیق سیاسی و اجتماعی در متن جامعه بوده است. این نقشی است که اگر حاکمان با درایت برخورد میکردند میتوانست و میتواند برای عبور کم هزینه به سمت توسعه و پیشرفت بیشترین بهره ها را برساند، اما آنان خشمگینانه این نشانگر ذیقیمت را میشکنند؛ آنان دوست دارند به خود تسلی دهند که حرکتهای دانشجویی جز غوغای چند جوان پرسروصدا نیستند که اگر خاموش شوند صورت مسئله از اساس پاک خواهد شد. منظورم از مقایسه دو 16 آذر كمیتزمانی و سرعت حوادث در فاصله نیم قرن نیست _اگرچه آن هم مهم است_ بلكه هدف ام نشان دادن تغییر كیفی شرایط در دو مقطع مورد بحث است.
نیم قرن پیش با وجود همه محدودیت های ارتباطی تنها یك سال بعد از آذر 1332 گزارش سركوب دانشجویان در دانشكده فنی به گوش همه ایرانیان و حتی جهانیان رسید و سازمان جهانی دانشجویان (كوسك) این روز را در تقویم جنبش دانشجویی ثبت كرد. اما در چند روز اخیر رفتار ماموران انتظامی و امنیتی و لباس شخصی ها با دانشجویان، لخت و عریان در برابر دیدگان مردم ایران و جهان به تصویر كشیده شد و گزارش های بی مایه سیما هم نتوانست حداقل تعدیل یا خطایی در افكار عمومی و قضاوت آنان نسبت به این رفتار نیروهای امنیتی ایجاد كند.
در این میان نصب یك تكه پارچه در برابر در ورودی دانشگاه تهران، برای پنهان كردن آن چه در دانشگاه رخ می داد، مصداقی است از ذهنیت عقب مانده و اندیشه علیل استراتژیست های امنیتی نظامی، گویا آنان امكانات و تكنولوژی های موجود ارتباطی را نمی شناسند و تصورشان آن است كه با بهره گرفتن از چند متر چلوار می توانند مانع از آن شوند تا مردم ایران و جهان فاجعه ای كه در دانشگاه های كشور و خیابان های اطراف دانشگاه تهران گذشته، نبینند و پیام سبز دانشجویان را نشنوند.
با همه این احوال 16 آذر امسال پیام های شفاف و روشنی برای جنبش سبز و متقابلا ضد جنبش داشت، هر دو سوی منازعه فعلی در ایران مخاطب صدای دانشگاهی هستند كه كادر بسته فیلم های سیما هم نتوانست آن را پنهان یا خفه كند.آن چه در 16 آذر امسال شاهد آن بودیم نشان داد:
- جنبش سبز علی رغم همه تهدید ها و با وجود همه محدودیت ها برای فعالان آن قدرتمند، زنده و پویا راه خود را به سوی آینده می گشاید.
- جنبش های خاص همچون جنبش دانشجویی در پیوند با جنبش فراگیر برای تغییر و دموكراسی می توانند بسیار اثر گذارتر و قوی تر مطالبات و اهداف خود را مطرح و پیگیری كند.
- دامنه جغرافیایی جنبش سبز گسترش یافته و حركت از مركز به پیرامون جریان دارد. تعداد شهرهایی كه این بار سبز شدند افزایش یافته است.
- جنبش سبز علی رغم همه شرایط دشواری كه بر آن تحمیل شده بر هویت و اصول حاصل از خرد جمعی خصوصا مشی ضد خشونت تاكید دارد و با وجود برخوردهای خشونت آمیز ضد جنبش بر این مشی پایدار مانده است.
- مقامات امنیتی انتظامی هنوز درك واقع بینانه ای از شرایط كشور و جنبش سبز ندارند و جز برخورد فیزیكی، تهدید و ضرب و شتم فعالان جنبش راهكار دیگری نمی شناسند، راهكارهایی كه اكنون به روشنی نا كارآمدی آن به اثبات رسیده است.
- اعتراضات آشكار جنبش سبز و بروز و ظهور اعتراضات در مقاطع زمانی و مناسبت های مختلف روند فرسایش نیروهای نظامی و امنیتی را تشدید كرده است.امری كه مسئولان امر نمی توانند نسبت به آن بی تفاوت باشند.
- سكوت جنبش در فاصله مقاطع زمانی تظاهر و آشكار شدن آن - مثلا از 13 آبان تا 16 آذر- نه تنها به معنای افول جنبش نیست بلكه به معنای فرصتی برای قوت و قدرت یافتن و پر رنگ تر شدن هویت آن است.
- سیاست سركوب جنبش حاصلی جز رادیكالیزه شدن جنبش ندارد،مسئولیت حاصل از این فرایند بر عهده مسئولان امر است زیرا در صورت ادامه سیاست سركوب جنبش ، حتی رهبران جنبش - در صورت تمایل- نیز امكان كنترل آن را نخواهد داشت.
- ادامه چرخه آشكار شدن و تظاهر جنبش، سركوب و برخورد فیزیكی با آن، پنهان شدن جنبش و بالاخره بار دیگر آشكار شدن آن فرآیندی است كه علاوه بر فرسایش نیروهای نظامی-امنیتی راه های كم هزینه رسیدن به تعادل را مسدود و از دسترس خارج كرده و شكاف درون ساختار قدرت را نیز عمیق تر می كند.
سعید مدنی
ویدئو تصنيف «یاد او» از گروه شمس و همراهی ارکستر فیلارمونیک اوکراین
تنديس «تلاشگر حقوق بشر» به آيتالله منتظری اهدا شد
در ابتدای این مراسم عبدالفتاح سلطانی وكیل دادگستری گفت:
"كانون مدافعان حقوق بشر هر ساله برای تقدیر از كسانی كه حقوق بشر را رعایت و در این راستا فعالیت میكنند تقدیر میكند، كه امسال با تعطیلی كانون امكان برگزاری مراسم ویژه نبود. برای همین بناگذاشتیم خدمت رسیده از شما كه از قدیم الایام در راستای تحقق حقوق بشر از دیدگاه اسلام فعال بوده اید و عملا از حقوق زندانیان از سال 1360 به بعد دفاع كرده اید و بر كاهش فشار بر آنان با هر ایده ، فرقه و فكری مؤثر بوده اید و حتی از حقوق كسانی كه گفته میشود فرزند شما را به شهادت رسانده اند دفاع كردید، لازم دیدیم از شما تقدیر و تشكر كرده و به طور مرسوم یك جایزه را تقدیم نماییم . امیدواریم خداوند به شما عمر با عزت داده و ان شاء الله سایه شما بر سر ملت ایران مستدام باشد."
سپس در همین زمینه محمدعلی دادخواه ادامه داد:
"امروز از نظر جهانی روز حقوق بشر است ، برای همین خدمت شما رسیدیم . همانگونه كه قرآن هنگام خطاب قرار دادن ، انسان و آدم را مورد خطاب قرار میدهد، این نمادی را هم كه كانون مدافعان حقوق بشر خدمت شما ارائه داده اند، استوانه كوروش كبیر است كه از نظر برخی مفسران همان ذوالقرنین است . در ابتدای آن اصول و منشوری را اعلام كرده كه بر پایه آن انسان آزاد باشد، كسی بر او سلطه نداشته باشد، بردگی را از میان برداشت و سلطه را كلا نفی كرد مگر به انتخاب مردم كه چه كسی را برگزینند، و این اختیار انسانی را به او یادآور شد. ولی متأسفانه در كشور ما خیلی از بایدها رعایت نمی شود. امیدواریم با توجه به نصایح بزرگانی چون حضرتعالی كه راه را از گمراهی نشان میدهند، فردایی روشن در انتظار ملت ایران باشد. و همان را میگوییم كه قرآن میفرماید: (ألیس الصبح بقریب ) و این نوید خداوند در مورد مردم محقق خواهد شد."
پس از آن ، بیانیه كانون مدافعان حقوق بشر توسط نرگس محمدی قرائت شد. در بخشی از این بیانیه آمده است:
"... كانون مدافعان حقوق بشر در سال 1388 تندیس "تلاشگر حقوق بشر" را به حضرت آیت الله العظمی حسینعلی منتظری تقدیم میدارد. ایشان در زمینه های نظری و عملی و با نادیده انگاشتن مقام و قدرت دنیوی و برخورداری های ناشی از آن ، از حق و كرامت واقعی انسان دفاع كرده است. مواضع فقهی ایشان در مورد حقوق شهروندی همه ایرانیان ، تكیه و تأكید بر مشروعیت حكومت بر اساس آراء مردم و دفاع از حقوق مخالفان بر همگان روشن و آشكار است .
آنچه كانون را در تقدیم این جایزه به شخصیت برجسته و علمی آیت الله ترغیب نموده ، مواضع عملی ایشان است . از جمله مخالفت با اعدام های بی رویه در سال های 1360 و 1367، مخالفت با سخت گیری حكومت علیه شهروندان و دفاع همه جانبه ، شجاعانه و مقتدرانه ایشان از جنبش سبز مردم ایران.
كانون مدافعان حقوق بشر با تقدیر از تلاش های این عالم برجسته كه سالها حصر و محرومیت و تحمل مرارت را برای ایشان به همراه داشته است ، و با تبریك به ایشان برای نیك نامی جاودانه شان در نزد ملت ایران ، با آرزوی سلامتی و تداوم راه پرارزش دفاع از حقوق انسانها، تندیس "تلاشگر حقوق بشر" را در 19 آذر ماه 1388 مصادف با 10 دسامبر 2009 و شصت و یكمین سالگرد اعلامیه جهانی حقوق بشر تقدیم آیت الله العظمی حسینعلی منتظری میكند."
كانون مدافعان حقوق بشر
سپس آیتالله امنتظری ضمن ابراز تشكر و قدردانی از اعضاء كانون مدافعان حقوق بشر كه در راه دفاع از حقوق شهروندان تلاش و كوشش میكنند، با اشاره به حوادث پس از انتخابات و برخوردهای تند و خشن با مردم معترض اظهار داشت:
هیچ یك از برخوردهایی كه با مردم شد شرعی و قانونی نیست و آمرین و عاملین ضامن و بدهكار مردم هستند. متأسفانه بین زن و مرد، پیر و جوان هم تفاوتی قائل نشده اند; حتی زن ها و دخترها را بیشتر كتك زده اند. آقایان میگویند این كارها را برای حفظ نظام انجام میدهند، من بارها عرض كرده ام ما مخالف حفظ نظام نیستیم اما حفظ نظام وجود نفسی ندارد، بلكه حفظ آن وجوب مقدمی دارد، یعنی نظام را ما میخواهیم كه در سایه آن احكام اسلامی اجرا شود نه این كه به بهانه حفظ نظام احكام اسلامی و شرعی زیر پا گذاشته شود و مرادتان هم از نظام شخص باشد. شما به چه مجوزی مردم را كتك میزنید؟ برای این كه شما را قبول ندارند؟! خب قبول نداشته باشند. مگر شما خدایید یا پیامبرید؟ آنچه كه شما به نام اسلام و دین انجام میدهید موجب بدنامی برای اسلام میشود. چرا با مردم ، تند و خشن برخورد میكنید؟
خداوند خطاب به پیامبر میفرماید: (فبما رحمة من الله لنت لهم ولوكنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم واستغفرلهم و شاورهم فی الامر) یعنی : "ای پیامبر! چون تو نرمخو هستی مردم به تو گرایش دارند، و اگر تند و خشن بودی مردم از تو فراری میشدند." بعد میفرماید: "برای این مردم طلب عفو كن ، برایشان استغفار كن و در امر حكومت با آنها مشورت كن." شما آمده اید خودی ها را هم غیرخودی میكنید، در حالی كه قرآن میگوید: غیرخودی ها را از خود كنید، با آنها مشورت كنید، دستور واقعی اسلام این است نه آنچه آقایان به اسم اسلام انجام میدهند و دستور میدهند مردم را به قصد كشت بزنند.
وی در ادامه گفت:
ضرر را از هر كجا بگیرید به نفع است . آقایان از اول ، انتخابات را منحرف كردند. بعد عده ای را زدند عده ای را زندانی كردند، بعد گفتند پرونده انتخابات مختومه شد. اگر مختومه شد پس ادامه بازداشت ها برای چه بود؟ مصاحبه های تلویزیونی برای چه بود؟ اعتراف گیری چرا؟ محاكمه بر اساس اعترافات تحت فشار برای چه بود؟! مگر بازداشتی ها به انتخابات مربوط نبودند؟ حالا كه پرونده اش را بسته اعلام كردند، بازداشتی ها را آزاد میكردند، از آنها معذرت خواهی میشد، چه بسا اوضاع به اینجا نمی رسید كه هر روز ادامه پیدا كند. خودتان آمدید و ادامه اش دادید، خود شما تفرقه ایجاد كردید و حالا آمده اید از وحدت دم میزنید؟! اگر به دنبال آرامش و وحدت هستید برای چه بی گناهان را در بازداشت نگه داشته اید و با فشار از آنها اعتراف میگیرید و بر اساس همان اعتراف ها محاكمه میكنید و احكام سنگین صادر میكنید؟ مگر روایت نداریم كه اعتراف تحت فشار و شكنجه و ارعاب اثری ندارد؟ بدانید این اعتراف ها ذره ای ارزش ندارد و بر خلاف موازین اسلام است.
زمانی كه ما در رژیم سابق زندان بودیم روزی ازغندی كه بازجوی ما بود به زندان آمد و عباس اشراقی را دستش را گرفت و برد. به او گفتم عباس را كجا بردی ؟ گفت : آزادش كردم . چون حالت صرع دارد و اگر در زندان بمیرد در مجامع بین المللی برایمان مشكل درست میكنند. آنها عاقلانه برخورد میكردند ولی این آقایان آقای بهزاد نبوی را كه داخل زندان نبود و برای عمل جراحی و معالجه چند روزی مرخصی داده بودند، در حال بیماری به زندان عودت داده اند. آیا این عمل عاقلانه است ؟! یكی از هموطنان كردمان آقای احسان فتاحیان را دفعه اول به 10 سال زندان محكوم كردند، پس از تحمل زندان ایشان را به اعدام محكوم كردند! در حالی كه دادگاه تجدیدنظر حق ندارد مجازات را تشدید كند. چون 10 سال زندان از حداقل مجازات كمتر نبوده است و این حكم برخلاف قانون است.
ما به این آقایان میگوییم والله این كشور مال ما مردم است و ما به كشورمان علاقه داریم . كشور هم حاكمیت میخواهد و با شرایطش باید برقرار باشد. اما كشور مطابق رأی و نظر مردم باید اداره شود. امام حسن (ع ) طی نامه ای به معاویه مینویسند: پس از رحلت پدرم "ولانی المسلمون الامر من بعده" یعنی : پس از شهادت پدرم علی (ع ) مردم مرا ولی و حاكم قرار دادند. ایشان به معاویه نمی گوید: من حاكم هستم چون امام معصوم هستم بلكه رأی و اقبال مردم را مطرح میكند. پس همه كاره مردم اند. بنابراین باید حقوق ملت استیفا شود.
در قانون اساسی فصل جداگانه ای هست به عنوان حقوق ملت ، آقایان این اصول را نادیده گرفته اند. در آنجا حق اجتماعات ، اظهارنظر و آزادی مردم آمده است . مراد، آزادی مسئولان نیست بلكه مراد آزادی مردم است. آیت الله خمینی در پاریس درباره آزادی میگفتند: "حتی كمونیست ها هم در حكومت آینده ما حق اظهارنظر دارند." حالا كه مسلمانها هم ، حتی آنها كه برای انقلاب زحمت كشیدند و زندان رفته اند را از حق اظهارنظر محروم میكنند، آنها را بازداشت میكنند و به زور اعتراف میگیرند كه ما ضد انقلاب و ضد نظام هستیم!
همه ما بر اساس آیات قرآن وظیفه داریم كه امر به معروف و نهی از منكر كنیم . صرف دعا كردن كافی نیست و فایده ندارد و نباید دلمان را به این كه گوشه ای بنشینیم و دعا كنیم خوش كنیم ، بلكه علاوه بر آن باید در جای خودش وارد شد و به وظیفه عمل كرد. امر به معروف و نهی از منكر هم مربوط به امور جزئی نیست بلكه مربوط میشود به امر جامعه و حكومت.
من لازم است همین جا از شما و تمام كسانی كه در فعالیت های حقوق بشری برای تمامی انسانها فارغ از قوم ، قبیله و عقیده تلاش میكنند تشكر كنم . در این راه ملاكمان "انسان بما هو انسان" است . مولا امیرالمؤمنین (ع ) به مالك اشتر میفرماید: با لطف و محبت با مردم برخورد كن چون كه مردم از دو صنف خارج نیستند: "اما اخ لك فی الدین او نظیر لك فی الخلق" : "یا برادر دینی تواند یا مثل تو انسان هستند." بنابراین آنها كه میگویند اسلام را قبول نداریم هم باید حقوقشان رعایت شود. در این راه كه قدم برمی دارید قطعا مشكلاتی پیش میآید، زندانی میشوید، از كار بی كارتان میكنند و فشارهای دیگر، ولی ناامید نشوید، بردبار باشید چون قرآن میفرماید: "انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب". ان شاء الله موفق و مأجور باشید و از زحمات شما تقدیر و تشكر میكنم.
در پایان این دیدار، تندیس استوانه ای منشور حقوق بشر توسط دكتر ابراهیم یزدی، دكتر حبیب الله پیمان و آقای تقی رحمانی به آیتالله متتظری اعطا شد. این تندیس بر اساس استوانه كوروش كبیر و مربوط به 539 سال پیش از میلاد ساخته شده است ، استوانه كوروش كبیر به عنوان نخستین منشور حقوق بشر نامیده شده و به تمامی زبان های رسمی دنیا ترجمه شده است.
دفتر آيت الله العظمی منتظری
۱۳۸۸/۹/۱۹
بیانیه شماره ۲ انجمن اسلامی دانشگاه تهران
. انجمن اسلامی دانشگاه تهران دومین بیانیه خود را در مورد حوادث اخیر صادر کرده است. متن این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظّلم
دانشگاه تهران شانزدهم و هفدهم آذرماه شاهد صحنه هایی بود که در تاریخ معاصر ایران به عنوان لکه های سیاهی کنار ۱۶ آذر ۱۳۳۲، ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و ۲۵ خرداد ۸۸ خواهد ماند. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران ضمن اعلام وفاداری کامل خود به آرمانهای برآمده از انقلاب اسلامی، خواست ملت ایران و امام راحل به عنوان حامل خواسته های مردم، که در سه شعار آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی متجلی گشت لازم می دارد نکاتی را جهت استحضار دانشجویان عرض کند:
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به عنوان قدیمی ترین نهاد مدنی-دانشجویی ایران همواره بر حق اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز دانشجویان پای فشرده و آن را برآمده از شعار «آزادیخواهی» ملت ایران در انقلاب ۵۷ می داند و مدتها است مشی خود در این راه را عمل به آیه شریفه إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُون (بی ترديد كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداست؛ سپس [در ميدان عمل بر اين حقيقت] استقامت ورزيدند، فرشتگان بر آنان نازل ميشوند [و ميگويند] مترسيد و اندوهگين نباشيد و شما را به بهشتى كه وعده مي دادند، بشارت باد.) (سوره فصلت، آیه ۳۰) قرار داده و لذا در راه آرمانهای اسلام و انقلاب و ایستادگی در برابر انحرافات -آن هم به نام اسلام و انقلاب- هیچ هراسی به خود راه نخواهد داد.
از سویی امروز بر همگان و از جمله مسئولین دانشگاهی ثابت شده است که تجمعات دانشجویی اخیر و به خصوص تجمعات ۱۶ و ۱۷ آذر تجمعاتی خودجوش بوده و انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی نقشی در هدایت و یا سازماندهی آن نداشته است. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی به عنوان نهادی منتقد، مستقل و با سابقه ای روشن، همچنان بنا دارد از تمام ظرفیت های قانونی موجود جهت بیان اعتراضات دانشجوبان استفاده کند و از این رو خود را در کنار دانشجویان و نه رهبر و یا هدایتگر آنها می داند و اساسا جریانات این چنینی را جریاناتی خودجوش، اجتماعی، مدنی و بی سر می شناسد و ادامه حیات آن را نیز وابسته به همین خودجوش بودن و دانشجویی بودن آن می داند.
۱- حملات و درگیریها و نوع سلاحهای سرد استفاده شده و حتی الفاظ به کار گرفته شده در تجمعات دو روز گذشته در دانشگاه، در تجمعات سابق دانشگاه تهران به هیچ عنوان مسبوق به سابقه نبوده و حضور و ورود بی سابقه نیروهای پادگانی از بیرون از دانشگاه به عنوان عامل اصلی خشونت، درگیری فیزیکی، استفاده از گاز فلفل، گاز اشک آور و باتوم الکتریکی شناخته می شود.
بر خلاف برخی دوستان که به صورت واکنشی در دام تهمت زنی و اتهام افکنی افتاده اند ما معتقدیم که استفاده از سلاح های این چنین و پرتاب گاز اشک آور کار هیچ دانشجویی نیست و برادرانه از همه دانشجویان از هر طیف و گروه و تشکلی درخواست می کنیم بر محور کوتاه کردن دست نیروهای امنیتی و غیردانشجو از دانشگاه متحد شوند و از یاد نبرند که چنین حوادثی «دانشجویی» نیست. در این زمینه انجمن اسلامی دانشگاه تهران ضمن تاکید دوباره بر بی کفایتی مسئولین دانشگاه تهران و شخص رئیس دانشگاه در حفظ امنیت دانشجویان چند نکته را عرض می نماید:
الف) انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران طی چند روز گذشته به صورت مکرر از مسئولین دانشگاه تهران تقاضای صدور مجوز برای برگزاری برنامه های رسمی و قانونی نمود تا ذیل چنین برنامه های دانشگاه متعهد به حفظ امنیت و آرامش دانشجوبان منتقد گشته و فضا برای طرح اعتراضات دانشجویان در فضای منطقی و آرام فراهم آید. فلذا درخواست برنامه ویژه ۱۶ آذر را با سخنرانی سید محمد خاتمی در روز ۱۷ آذر در تالار شهید چمران تسلیم مسئولین نمود و با پاسخ نه مسئولین روبرو گشت و در ادامه تقاضای برنامه ی دیگری ارائه داده است که هنوز پاسخی رسمی دریافت ننموده است.
متاسفانه از سویی خودداری مدیریت دانشگاه تهران از صدور مجوز برای چنین برنامه هایی سبب شد تا صف آرایی به صحن دانشگاه کشیده شود. و از سوی دیگر بی کفایتی مسئولین دانشگاه در جلوگیری از ورود لباس شخصی ها و خشونت طلب ها به دانشگاه سبب بروز درگیری در صحن دانشگاه شد.
مدیریت دانشگاه تهران امروز باید علاوه بر پاسخگویی به دانشجویان در برابر ادعاهای سردار فضلی در مورد دستور ریاست دانشگاه در ورود به کوی در ۲۵ خرداد، پاسخگوی عدم توانمندی خود در تامین امنیت دانشجویان و عاملیت خود در ایجاد درگیری در دانشگاه باشد.
همچنین تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه تهران ظرف دو هفته گذشته منتهی به ۱۶ آذر به دادگاه انقلاب یا کمیته های انضباطی احضار شده اند و تعداد قابل توجهی نیز بازداشت شده اند و در این دو روز سیاه نیز علاوه بر ضرب و شتم دانشجویان در داخل دانشگاه، بسیاری از دانشجویان نیز در هنگام خروج از دانشگاه دستگیر و به مکانهای نامعلومی برده شده اند.
مسئولین دانشگاه تهران و شخص آقای دکتر فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه، باید در جلسه ای رسمی و عمومی در جمع دانشجویان حضور یابند و توضیح دهند چرا با وجود اینکه توانایی حفظ امنیت دانشگاه را از هجوم نیروهای امنیتی و لباس شخصی ندارند، همچنان بر حفظ این کرسی بی ارزش قدرت دنیوی پافشاری می کنند. گویا ایشان فراموش کرده اند که در تحصن دانشگاه تهران مورخه ۳۰ تیر ۸۸ و در میان فریادهای «استعفا، استعفا»ی دانشجویان زخم دیده با دانشجویان عهد بستند تا مدافع حقوق دانشجویان باشند.
ب) استفاده از سلاح های سرد در صحن دانشگاه و علیه دانشجویان بی دفاع جنایتی دردناک است و لازم است مسئولین دانشگاه تهران عاملان و حاملان چنین سلاح ها و خشونت هایی را به سرعت به دانشجویان معرفی کنند تا معلوم شود چه کسانی با چه اهدافی اقدام به چنین اعمالی نمودند؟ چگونه غیر دانشجوها با این همه سلاح به صحن دانشگاه راه یافتند؟ باید برای دانشجویان مشخص شود که چه کسانی و با چه اهدافی و از کجا با سلاح گرم (اسلحه کمری) قصد ورود به دانشگاه را داشته اند؟ چه کسانی و به قصد«فتح» چه چیزی به دانشگاه تهران آمده بودند و چگونه به خود اجازه دادند در هتک حرمت آشکار به همه مقدسات مذهبی نماز فتح نمایشی با قبله اشتباه برگزار کنند؟
علاوه بر هتک حرمت دانشگاه و دانشجویان تجاوز به ساحت اساتید نیز قلب هر بیداردلی را آزرده می سازد، حمله به دکتر زهرا رهنورد عضو هیئت علمی دانشگاه تهران باچه هدف و مجوزی صورت میگیرد و چه کسانی آن را سازماندهی میکنند؟
۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران ضمن محکوم کردن چندباره خشونت، ساختار شکنی و هرگونه اقدامات کور و رادیکال، از دانشجویان منتقد که در دو روز گذشته اعتراضات خود را در قالب مدنی پیگیری کردند تشکر کرده و از آنها تقاضا می کند همچنان بر عدم خشونت، عقلانیت و خویشتنداری، حرکت در چارچوب های قانونی و مسالمت آمیز و پرهیز از ساختارشکنی و شعارهای رادیکال پای فشاری کنند و حتی خشونت ورزی و حملات فیزیکی متحجران را بزرگ منشانه و در چارچوب اجتناب همیشگی از هرگونه خشونت پاسخ دهند تا عظمت خویش را در برابر حقارت آنان اثبات کنند و تداوم فعالیت خود را در چارچوب همین عقلانیت تضمین نمایند. اقدام دیروز دانشجویان در ترک سر در دانشکده فنی، پس از حمله فیزیکی به آنها، اقدامی قابل ستایش از سوی دانشجویان بود که همواره باید ادامه یابد.
۳- متاسفانه فضای دروغ پراکنی و تهمت زنی شکل گرفته در رسانه ها و سایت ها و خبرگزاری های منتسب به جریانات خاص، طی چند ماه گذشته و بالاخص چند روزگذشته، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران را آماج حملات چندباره ناجوانمردانه خود نموده است. این حملات قبل از هرچیز نشان دهنده بالندگی، اثرگذاری و قدرت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران دارد که بر مبنای آرمانهای اسلام ناب شکل یافته و بال گسترده است. «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء»(آيا ندانستى كه خدا چگونه مثلى زده است؟ كلمه پاك [كه اعتقاد واقعى به توحيد است] مانند درخت پاك است، ريشه اش استوار و پابرجا و شاخه اش در آسمان است) (سوره ابراهیم-آیه ۲۴))
انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران ضمن اعلام برائت چند باره از این اتهامات، با ابراز ناامیدی از شکایت بردن به دستگاه قضا، شکایت را به آستان مقدس حضرت ولی عصر می برد اطمینان دارد کسانی که این گونه حیات خودرا در زیر پا گذاشتن اخلاق و انسانیت می یابند و در توهم «جنگ نرم در برابر فرزندان ملت»، «انسانیت» و «مذهب» را به مسلخ «تهمت» و «دروغ» میبرند، پاسخ عمل های خود را خواهند یافت و به حول و قوه الهی در مکر خود گرفتار خواهند آمد.
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
چشم بینایی هست؟
. روز 16 آذر نیز رسید و گذشت؛ آیا "چشم بینا"یی در حکومت وجود دارد که واقعیتها را چنان که هستند ببیند و تحلیل کند و پاسخ گوید؟ با وجود تمامی تهدیدهای روزهای پیش از 16 آذر، و با وجود تمامی احضارها و هشدارها به دانشجویان در کمیتههای انضباطی و حراستهای دانشگاهها در هفتههای اخیر، آیین بزرگداشت شانزدهم آذر، روز دانشجو، بهگونهای باشکوهتر از سالهای پیش، و نیز به شکلی بس معنادار برگزار شد.
صاحبان قدرت و بهویژه آنانی که در رأس هرم قدرت جمهوری اسلامی، سکاندار امور و طراح و سیاستگزار محسوب میشوند، آیا ارزیابی واقعبینانه و حقیقیای از وقایع 16 آذر 88 دارند؟ بسیار بعید بهنظر میرسد که گزارشهای مجعول و اخبار تحریفشده و خلاف واقع بازوهای تبلیغاتی ـ رسانهای تمامیتخواهان (از کیهان و ایران گرفته تا فارس و ایرنا و...) منبع و مستند اصلی لایهی نخست تصمیمگیرنده در جمهوری اسلامی باشد. دستگاههای دروغپراکنی و رسانههای تحریفگر حقیقت، البته سیکل معیوبی را سامان میدهند که از "مردمفریبی" به "خودفریبی"، و از "دروغ به دیگران" به "دروغ به خویش"، و بالعکس، سمتوسو مییابد. اما بهنظر میرسد که منطقا ، و با توجه به فنآوری اطلاعات، استراتژیستهای جمهوری اسلامی و صاحبان اصلی ماکروقدرت و قدرت نهادینه شده، باید بهقدر لازم از کیفیت اعتراضها و مضمون مطالبات دانشجویان، و نیز کمیت حضور آنان در این روز (16 آذر) آگاه شده باشند.
نیمنگاهی منصفانه و از زاویهی ناظر بیطرف به تجمعات اعتراضی در دانشگاههای دولتی و آزاد کشور (از مشهد تا تبریز، از سمنان تا زنجان، از کرمان تا همدان، و از اهواز تا تهران و...) در روز 16 آذر 88 آشکار میسازد که:
الف. چه فاصلهی محسوس و معناداری میان رویکردها و دیدگاههای صاحبان قدرت و چشماندازها و مطلوبهای نسل جدید (بهویژه نخبگان و تحصیلکردگان آن) وجود دارد.
ب. دانشجویان بهمثابهی بخش مهمی از لایهی "روشنفکران توزیعکننده و مصرفکننده" تا چه حد بر مطالبات خود پا میفشارند و تاکید دارند و از پرداخت هزینههای بهظاهر سنگین، ابایی ندارند.
پ. خواستهای سیاسی دانشجویان به چه میزان در میان دانشگاههای مختلف کشور، فراگیر شده است؛ و دیگر نمیتوان تنها یک یا چند دانشگاه محدود ـو آنها را نیز متاثر از جماعتی کوچک ـ معترض به وضع موجود دانست.
ت. تهدید و ارعاب و سرکوب اعتراضها و معترضان، و تلاشهای تبلیغاتی و رسانهای رسمی، بیش از پیش، بیحاصل شده و در برابر بسط جنبش اعتراضی و پافشاری معترضان بر حقوق اساسی خویش، و نیز در برابر آگاهی روبه تزاید شهروندان پیگیر حقوق قانونی خویش، رنگ باخته است.
ث. تا هنگامیکه پاسخی قانعکننده به جامعه مدنی ایران (بهطور عام) و دانشجویان (بهطور خاص) داده نشود و وضع موجود و مستقر، "تغییر"ی معنادار را جلوهگر نسازد، انتظار سکوت و تمکین و همراهی داشتن از معترضان، توقعی غیرواقعی است.
ج. بیتوجهی به ماهیت اعتراض شهروندان بیزار از دروغ و سرکوب، و تلاش برای سرپوش نهادن بر مطالبات معترضان و عبور توأم با نخوت از کنار شعارها و خواستهای ایشان، بر تنور رادیکالیزه شدن شعارها و کنش خشمآلود ـ و نه سکوت شهروندان ـ میدمد. بازتولید خشونت البته مورد تایید هیچ ایراندوستی نیست، و فرجاماش بس مبهم و ناگوار مینماید...
16 آذر 88 آمد و گذشت؛ صاحبان قدرت میتوانند همچنان چشم خویش بر رویدادها ببندند و گوش خویش بگیرند، و چون چند ماه اخیر بر طبل تهدید و هشدار و "لال باش" بکوبند؛ اما آیا این مواجهه را منتج به نتیجهای پرفایده و واجد محصولی خجسته ارزیابی میکنند؟
کاش صاحبان قدرت عریان و سیاستگزاران اصلی در جمهوری اسلامی مصداق آنانی نباشند که در آیهی 179 سورهی اعراف مورد اشاره قرار گرفته است؛ "آنانی که دلهایی دارند که با آن حقایق را دریافت نمیکنند، و چشمانی دارند که با آنها نمیبینند، و گوشهایی دارند که با آنها نمیشنوند؛ گمراهان و غافلان..."
این جماعت "کور و کر و لال" را قرآن در جایی دیگر (سورهی بقره، آیات15 تا 18 و 171) چنین توصیف کرده است: "کسانی که خدا، آنان را در طغیانشان فرومیگذارد تا سرگردان شوند؛ کسانی که گمراهی را به بهای هدایت میخرند و هدایت نمیشوند؛ کسانی که مثل ایشان همچون مثل کسانی است که در میان تاریکیها گماند؛ کوران و کران و لالهایی که بهراه نمیآیند و حقیقت را درنمییابند."
آیا "چشم بینا" و "گوش شنوا"یی در حکومت هست که ببیند و بشنود، و برای منافع ملی، برای رشد و پیشرفت و آبادی ایران، و برای رفاه و امنیت و شادمانی و زندگی بیدرد و رنج ایرانیان، تدبیری عقلانی و شایسته بیاندیشد؟
آقای شریعتمداری! شما تمام شدهاید!
آقای شریعتمداری!
آخرین محصول وجود تلختان، نوشتهیی است که در آن به ساحت سه بزرگوار جسارت کردهاید، سه بزرگواری که اولی تجلی حیا و صبر است، دومی مثل اعلای خلوص و صداقت، و سومی آموزگار شجاعت و استقامت. از قامت ادب شما انتظار بیشتری نمیرود اما جا دارد چند نکتهیی گوشزد شود
آقای شریعتمداری!
آن کسی که تمام شده شمائید نه جنابان خاتمی، موسوی و کروبی. تمام شدهاید چرا که حکومتی که کارش به اوین بردن جوانان بیست ساله برسد تمام شده. فرق است میان حکومتی که بیست سالههایش با شوق به جبههها میروند تا برای حفظ مملکت دلاوری کنند و خون دهند و حکومتی که بیست سالههایش را به انفردی میبرد، اینطور نیست؟
شما تمام شدهاید چرا که دم ودستگاه اصولگراییتان با آن همه دبدبه و کبکبه و با آن همه ادعا و سروصدا، محصولش آقای احمدینژاد شد. ادب رئیس جمهور محبوبتان را معیار غنای اصولگرایی شما بگیریم یا اصالت و تخصص معاون اولش را؟ مگر نه اینست که کابینه نهم و دهم که ظاهرأ "عصاره فضایل" اصولگرایان است گواه روشن ورشکستگی شماست و (با پوزش از خوانندگان محترم) مصداق اتم معنای "بی عرضگی" آنهم در سطح ملی؟
شما بگویید آقای شریعتمداری که این چه سریست که از آن کارخانه اصولگرایی با آنهمه دوپینگ نفتی، دست آخر کسی در قد و قواره آقای احمدینژاد حاصل شد؟ راستی در میان شما اصولگرایان، کسی تواناتر، با ادب تر، با حیاتر، خردمندتر، راستگوتر و خوشبیانتر نبود؟
این چه معمایی است آقای شریعتمداری، که پس از ۱۶ سال درد کشیدن و بخود پیچیدن و به این و آن پریدن، محصول فارغ شدن اصولگرایان کسی شده که ما هرچه در او گشتیم نشانههای بزرگی نیافتیم، چه رسد به اخلاق بزرگواری، تدبیر دولتمداری، یا ادبیات مملکتداری؟
۱۶ سال گوش فلک را کار کردید که اگر اصولگرایان دولت را بگیرند چنین میشود و چنان میشود. این بود آقای شریعتمداری معجزه اصولگرایان؟ که مملکت را بدهند دست آقای مشایی؟
ما به شما توصیه اکید میکنیم که فرمایشات حقیقتا جالب آقای مشایی را هر روز دوره بفرمایید تا متوجه این معنا بشوید که قواره پروژه اصولگرایی شما چه اندازه است و سرانجامش به چه کسانی میرسد. سوال ما اینست آقای شریعتمداری که آیا تمام هنر شما اصولگرایان این بود که مملکت را از امثال هاشمی-حبیبی و خاتمی-عارف بگیرید تحویل مشایی-احمدینژاد بدهید؟
آقای شریعتمداری!
شما تمام شدهاید چرا که رهبرتان چندان خفیف شده که حتا نمیتواند آقای مشایی را از هیأت دولت حذف کند اما همین رهبر چندان گرفتار بیماری ترس شده که دغدغهاش اینست که "مبادا هیبت حکومت میان مردم بشکند"
تمام شدهاید چون کسی نمیتواند حق خود را از رهبرتان باز ستاند، با لکنت یا بی لکنت
و بالاتر از همه اینها، آقای شریعتمداری، تمام شدهاید چرا که "بی برکت" شدهاید. به زندگی هایتان، به نوشتههایتان، گفتههایتان، کردههایتان، به خانوادهها و فرزندانتان نگاهی بیندازید، این بی برکتی را خواهید دید. بی برکتی که از مماشات با دروغ و ستم برمیخیزد و محصولش نکبت، پریشانی و معیشت ضنک است. بی جهت نیست که این روزها چهرههای نورانی اینقدر در میان اصولگرایان کمیاب است...
برای همه اینهاست که تمام شدهاید آقای شریعتمداری! ممکن است چند صباحی در قدرت بمانید، اما ماندگار نیستید چراکه از درون میپوسید و سرانجام از درون پوسیدن، متاسفانه جز فروپاشی نیست..
آرمین: هوشیاری شما در ۱۶ آذر تکرار فاجعه کوی دانشگاه را خنثی کرد
. ادامه راه سبز«ارس»: برنامه سخنرانی محسن آرمین که قرار بود به مناسبت روز دانشجو برگزار شود، با ممانعت از ورود وی به شهر شیراز توسط نیروهای امنیتی واطلاعاتی لغو شد.
به گزارش سایت امروز، محسن آرمین پس از ورود به فرودگاه شیراز با نیروهای امنیتی و اطلاعاتی روبرو شد که پس از ساعاتی متوقف کردن وی در پاویون فرودگاه شیراز، با تحویل بلیت بازگشت، به او اعلام کردند به خاطر مشکلات امنیتی به وجود آمده در شهر شیراز، شورای تامین این شهر مراسم سخنرانی وی را که با مجوز دانشگاه بوده لغو کرده است. همچنین به آرمین تاکید کردند که عدم برگزاری سخنرانی در دانشگاه را نیز با تدبیر حل خواهند کرد و مانع از تماس او با مسئولان برگزاری شدند.
در همین حال، دانشجویان که در تالار دانشگاه برای شنیدن سخنان آرمین جمع شده بودند، با این بهانه که قصد برپایی تجمع و اغتشاش دارند و برنامه سخنرانی از ابتدا دروغ و بهانه ای برای این امر بوده، توسط نیروهای لباس شخصی که به داخل سالن آورده شده بودند مورد حمله وحشیانه قرار می گیرند.
متعاقب این اتفاقات، محسن آرمین نامه ای خطاب به دانشجویان دانشگاه شیراز نوشت که متن این نامه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُ فی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا وَ الَّذینَ هُمْ مُحْسِنُونَ
(نحل: ۱۲۷- ۱۲۸)
و شکیبایى کن و شکیبایى تو جز به [یارى و توفیق] خداى نیست، و بر آنان اندوه مخور، و از آن نیرنگ و ترفندى که مىسازند دلتنگ مباش. همانا خدا با کسانى است که پرهیزگارى کنند و کسانى که نیکوکارند.
دوستان عزیز دانشجو در دانشگاه شیراز
متأسفم از این که روز چهار شنبه ۱۸ آذرماه بالاجبار از فرودگاه شیراز به تهران بازگردانده شدم وتوفیق نیافتم خدمت شما باشم. آقایان اوضاع ملتهب شیراز و مسائل امنیتی شهر را علت ممنوعیت سخنرانی بنده اعلام کردند.
برمن روشن نیست یک مراسم قانونی سخنرانی در محیط بسته دانشگاه چگونه می تواند امنیت یک شهر را به خطر اندازد، اما ناتوانی و بی کفایتی در اداره و تأمین امنیت یک مراسم ساده قانونی را چگونه می توان با پرگویی ها و زیاده گویی هایی نظیر آمادگی برای مدیریت جهانی جمع کرد؟
مقامات نظامی و امنیتی که در فرودگاه شیراز مانع حضور بنده در دانشگاه و حتی ورود به شهر شدند، تأکید کردند مسئله را به گونه ای تدبیر خواهند کرد که مشکلی پیش نیاید؛ اما شنیدم نه تنها به این تعهد عمل نکردند، بلکه برعکس عده ای اوباش به جان دانشجویانی افتادند که برای شرکت در مراسم سخنرانی آمده بودند. همچنین ادعا کرده اند دعوت و آمدن فلانی به شیراز یک صحنه سازی بوده است برای جمع کردن دانشجویان و ایجاد اغتشاش.
در امپراتوری دروغ که اساسش بر تغلب و تقلب استوار شده است این دروغ ها و خلاف گویی های رسوا امری عجیب و ناشناخته نیست. وقتی حضور عده ای اوباش مسلح به سلاح و باتوم برقی و گاز فلفل در دانشگاه و ضرب و شتم جوانان فرهیخته کشور، تظاهرات پرشور ضدآمریکایی دانشجویی تبلیغ می شود، طرح چنین ادعاهای کذبی دور از انتظار نیست.
آوردن اراذل و اوباش به دانشگاه ها که حتی برخی از مسئولان دانشگاه تهران نیز آشکارا آن را تأیید و ممانعت از آن را خارج از توان خود اعلام کرده اند، و نمایش با افتخاراین لشکر کشی در رسانه سراسری از چه تفکری جز نخبه ستیزی و کینه توزی نسبت به قشر فرهیخته و دانشگاهی ساخته است؟ و چه هدفی جز تحریک دانشجویان به واکنش و خشونت و تحمیل یک فاجعه دیگر به دانشگاه می توانست داشته باشد؟
بی تردید این تنها هوشیاری و خویشتنداری شما در ۱۶ آذر و روزهای بعد ازآن بود که سناریوی تکرار فاجعه کوی دانشگاه را خنثی کرد. از درگاه قادر متعال در این روزهای سخت و پر فتنه برای شما طلب صبر می کنم که خود فرموده است « إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا»(بی گمان با هر سختی و دشواری آسایش و پیروزی همراه خواهد بود)
محسن آرمین
ویدئوی حمله سگهای وحشی به مردم یزد در روز ۱۶ آذر
نشريه نيچر موارد جديدی از تقلب علمی در سطح مقامات ايران را افشا کرد
. ادامه راه سبز«ارس»: در خبر روز چهارشنبه ۹ دسامبر، نيچر پس از ارائهی خلاصهای از يافتههای قبلی (يک مقالهی تقلبی از حميد بهبهانی و ۴ مقالهی تقلبی از کامران دانشجو که قبلا کشف شده بودند)، به افشای موارد جديدی از تقلب علمی پرداختهاست. در فهرست داده شده در آخر صفحه لينک، مقالات شماره ۴، ۶، ۷، ۱۳ و ۱۵ که به تازهگی يافته شدهاند تقلبی هستند.
نويسندگان شناخته شده و متقلب عبارتاند از حميد بهبهانی وزير راه، حسن زياری رئيس دانشگاه پيام نور، محمدعلی کینژاد عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، علیرضا علیاحمدی وزير آموزش و پرورش (در کابينهی نهم) و حسن ظهور دبير فرهنگستان علوم. در ضمن، اديتوريال (سخن سردبير) نشريهی نيچر هم به همين موضوع اختصاص داده شدهاست که لينک آن در زير میآيد:
بار دیگر چند مقام ارشد در دولت ایران به انتشار تحقیقات دیگران به نام خود متهم شده اند
نشریه علمی نیچر (Nature) در گزارشی نوشته است که بررسی ها حاکی از موارد بیشتری از کپی برداری شماری از وزیران و مقامات ارشد دولت ایران از تحقیقات علمی دیگران و انتشار این مطالب به نام خود در مجله های علمی است.
این نشریه با یادآوری موارد قبلی سرقت علمی توسط مقامات ارشد دولتی ایران، از جمله مقالاتی که با مشارکت حمید بهبهانی، وزیر راه، و کامران دانشجو، وزیر علوم در کابینه محمود احمدی نژاد، می نویسد که آن موارد به طورگسترده در رسانه ها و وبلاگ های ایرانی انعکاس یافت و پژوهشگران در داخل و خارج این کشور خواستار رسیدگی به این موضوع و همچنین نظارت اخلاقی بیشتر بر نحوه انجام تحقیقات علمی شدند.
نیچر می نویسد که در مورد تخلف علمی آقای دانشجو، که در مقام معاون وزارت کشور نقشی اساسی را در پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات مناقشه برانگیز اخیر داشته، مجلس ایران تحقیقاتی را درباره چهار مقاله نوشته وی و همکارانش انجام داد اما عملا او را از اتهام سرقت علمی تبرئه کرد.
در عین حال، اتهام سرقت علمی توسط حمید بهبهانی، که استاد ناظر محمود احمدی نژاد در تهیه تز دکترای او در دانشگاه علم و صنعت هم بوده، مورد بررسی قرار نگرفته است و آقای بهبهانی این اتهام را به “حملات رسانه ای” نسبت داده و آن را محکوم کرده است.
از جمله موارد جدید سرقت علمی که نیچر به آنها پرداخته، مقاله ای با موضوع مقاومت اسفالت به قلم حمید بهبهانی و حسن زیاری، معاون وزیر راه و ترابری است که اخیرا به دستور کامران دانشجو به سمت رئیس دانشگاه پیام نور در تهران منصوب شده است.
به نوشته نیچر، همکار دیگر آقای بهبهانی در تهیه این مقاله، که بخش های عمده ای از آن از مقاله چاپ سال ۲۰۰۵ گروهی از پژوهشگران پاکستانی برداشته شده، محمد خبیری نام دارد که دانشجوی مقطع دکترا در دانشگاه علم و صنعت بوده است.
نیچر می نویسد همچنین، دو مقاله دیگر چاپ ۲۰۰۸ مربوط به تقویت اسفالت جاده ای به قلم حمید بهبههانی، زیاری و یک دانشجوی دیگر دوره دکترا به نام شمس نوبخت، حاوی بخش هایی از مقالات سایر پژوهشگران بوده که پیشتر چاپ شده است.
علاوه بر آقایان بهبهانی، دانشجو و حسن زیاری، گزارش نشریه نیچر محمد علی کی نژاد، یکی از اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی جمهوری اسلامی و استاد دانشگاه صنعتی سهند تبریز را نیز متهم می کند که در مقاله ای که با همکاری فرد دیگری نوشته به طور کامل مطالبی را نسخه برداری کرده که در مقاله ای حاوی الگوی آلودگی محیط زیست درمجارستان آمده که در سال ۲۰۰۱ به یک نشست علمی ارائه شد.
نیچر می نویسد اگرچه آقای کی نژاد و همکارش در مقاله خود الگوی ارائه شده در مقاله مربوط به مجارستان را به عنوان ماخذ ذکر می کنند، اما مدعی می شوند که این الگو را با آمار گردآوری شده در مورد آلودگی مجتمع پتروشیمی شهر تبریز در سال ۲۰۰۷ سنجیده اند در حالیکه به گفته الیسون تاملین، یکی از کارشناسان الگوسازی محیط زیست در دانشگاه لیدز بریتانیا و از تهیه کنندگان مقاله مربوط به مجارستان، مقاله این دو نویسنده ایرانی حاوی نتیجه جدیدی نیست و “قطعا نسخه برداری” از مقاله اصلی است.
یک سرقت علمی دیگر
در عین حال، اسماعیل فاتحی فر، استاد محیط زیست در دانشگاه سهند، مسئولیت این سرقت علمی را متوجه یکی دیگر از اعضای گروه تحقیق کرده و گفته است که سایر نویسندگان مقاله بر این باور بودند که آمار ارائه شده توسط این فرد اصیل بوده است و افزوده که در نظر است از ادامه تحصیل این شخص در مقطع دکترا جلوگیری شود.
به نوشته نیچر، در مورد مقاله ای که علی رضا علی احمدی، وزیر سابق آموزش و پرورش در کابینه محمود احمدی نژاد، با همکاری فرد دیگری در سال ۲۰۰۶ منتشر کرده نیز تردیدهایی وجود دارد و به نظر می رسد که بخش هایی از این مقاله از سه مقاله علمی دیگر برداشت شده و به گفته میکا اویالا، از دانشگاه تامپره در فنلاند و مولف یکی از این مقالات، این موضوع نمی توانسته اتفاقی باشد.
همزمان، آکادمی ملی علوم آمریکا هم اعلام کرده است یک فصل کامل از یکی از مجموعه مقالات چاپ این مرکز را که حسن ظهور، دبیرآکادمی علوم جمهوری اسلامی تحت “عنوان تاثیر اخلاقی پیشبرد علوم” را نوشته بوده، حذف کرده است.
دلیل این اقدام کپی برداری آقای ظهور از یکی از مقالات دوگلاس الچین، استاد دانشگاه مینیاپولیس، بوده هر چند آقای ظهور گفته است که تنها مسئول تهیه پیش نویس مقاله خود بوده و بقیه آن را اعضای دفترش تکمیل کرده اند و در نظر دارد رسما از آقای الچین عذرخواهی کند.
نشریه نیچر، علاوه بر انتشار گزارش موارد جدید سرقت علمی، در سرمقاله ای جداگانه به بررسی عوامل محتمل در شیوع این پدیده در میان مقامات دولت ایران پرداخته است.
در این سرمقاله آمده است که اگرچه عوامل شیوع چنین عادتی را نمی توان به طور قطعی مشخص کرد، اما می توان احتمالاتی را در نظر گرفت از جمله اینکه ممکن است از مقامات دولتی انتظار رود دارای مدارج علمی ممتاز باشند و در نتیجه، افراد که از این لحاظ ضعیف تر هستند به سرقت علمی و حتی، مانند یکی از وزیران سابق کابینه، جعل مدارک علمی روی می آورند.
عامل دیگر، به نوشته نیچر، ممکن است ملاحظات سیاسی به جای شایسته سالاری در انتصابات و ترفیعات در مراکز دانشگاهی و پژوهشی باشد به خصوص اینکه پس از پاکسازی دانشگاه ها در پی انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ در ایران، بسیاری از پژوهشگران و استادان برجسته به دلیل نگرانی از گرایش های غربی آنان، پاکسازی شدند و به خارج رفتند.
این نشریه می نویسد که اگرچه در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی، اقداماتی برای بازسازی علمی موسسات آموزش عالی در ایران به جریان افتاد، اما از زمان آغاز زمامداری محمود احمدی نژاد در سال ۲۰۰۵، شرایط به وخامت بیشتری گراییده و به خصوص در پی اعتراضات پس از انتخابات اخیر و فعالیت سیاسی در دانشگاه ها، مراکز علمی هدف دولت قرار گرفته اند.
از جمله تحولات اخیر در ایران اعلام تصمیم دولت به اسلامی کردن مواد درسی و استادان دانشگاه است که بسیاری از ناظران آن را حرف رمز تلاشی گسترده تر برای سرکوب بیشتر مراکز علمی دانسته اند.
در پایان این سرمقاله آمده است که کجروی معدودی از افراد در ایران نباید حیثیت و اعتبار اکثر محققان ایرانی در داخل و خارج از آن کشور را خدشه دار کند بلکه لازم است محققان ایرانی از حمایت همکاران خود در سراسر جهان بیش از پیش برخوردار شوند.
تیترهای برگزیده
- سيد محمد خاتمي: پاسخ اعتراضات مدنی "فشار، سرکوب، زندان و احیانا اعدام" نیست
- موسوي و كروبي از محكوميت اعدامها تا دعوت از مردم براي راهپيمايي 22 بهمن
- فيلم مستند "حماسه پل كالج" در عاشوراي خونين 88 (كامل)
- پشت پرده صدور حکم اعدام برای محمدرضا زمانی از زبان يك هم سلولي در تاريخ 22 مهر 88
- نامه انجمن اسلامي دانشگاه تهران به مجلس پيرامون حوادث كوي دانشگاه
- تا 22 بهمن - شكست ترس
- تا 22 بهمن - اینک، پایان استبداد
- مستند "در سوگ آزادی": آری، عاشورای خونین اینچنین بود برادر
- مستند سه فسمتی "حرمت عاشورا" حقایقی از روز عاشورای خونین
- مستند "ظهر روز دهم" و اینگونه ظالم در لباس دین ندای حق طلبانه ملتی را هلهله نامید!
- مستند "عاشورای 88" روایتی از جنایات و حرمت شکنی یزیدیان زمان در عاشورای خونین
- كليپ "آتش و عطش" تقديم به تمامي رهپويان جنبش سبز
- فیلم و متن كامل سخنرانی سیدمحمد خاتمی در جماران در شب عاشورا
- بسيجي مركب سوار آيا يادت مي آيد! (ويدئو)
- ويدئوي زيرگرفته شدن عزاداران در عاشوراي خونين توسط اتومبيل نيروي انتظامي
- به رغم گفته رادان: ويدئوي زير گرفتن عمدي مردم توسط خودروهاي پليس در عاشوراي خونين
- كليپي بياد دلاوريهاي عزاداران سبز حسيني در عاشوراي خونين 88
- اطلاعیه ناجا درباره فیلم زیركردن مردم باخودرو، فیلم جعلی است !
- بانويي كه با حكم يزيديان زمان در عاشوراي خونين به شهادت رسيد(فيلم)
- صحنه زيرگرفتن مردم توسط خودروي نيروي انتظامي (اين بار با 4 دوربين)
- فیلم مستندی درباره ندا آقا سلطان : یک مرگ در تهران