نامه يك روزنامه نكار دربند كودتاچيان به ميرحسين موسوي:
با ما فریاد بزن رای ما کو؟
با ما فریاد بزن رای ما کو؟
. ادامه راه سبز«ارس»: مازیار خسروی ، روزنامه نگار با انتشار نامه ای خطاب به میرحسین موسوی نوشته است :”آنچه اکنون می خواهیم همان است که سودای نخستین آن رویای سبز بود؛ «رای من کو؟ آقای رییس جمهور!در کنارمان بمان. هم صدا با ما فریاد بزن «رای من کو؟». ما باور داریم که تاریک ترین لحظه شب درست پیش از سحر است؛ لحظه جوشیدن چشمه خورشید. تو نیز باور کن”
متن کامل این نامه به نقل از سایت هم میهن به این شرح است:
آقای رییس جمهورموسوی
سلام
این چند خط را در همان روزی می نویسم که بیانیه شماره ۱۷ شما منتشر شد. همان روزی که فردایش باید به جرم انتشار خبر بر زمین ریخته شدن خون بهترین فرزندان این سرزمین در کوی دانشگاه تهران در خرداد خونین ۸۸ محاکمه شوم. امید چندانی به فرجام عادلانه دادگاه ندارم. از هم اکنون دیوارهای بلند اوین را پیش چشم می بینم. این البته در برابر خون شهیدان و ایستادگی اسیران جنبش به خون نشسته سبزمان، قطره ای کوچک می نماید که در بی کرانگی دریا گم می شود.
این را نوشتم تا گفته باشم از بلندای برج عاج عافیت با شما سخن نمی گویم؛ بر روی خاک بی آزرمی ایستاده ام که در آن ضحاک تنوره می کشد و جان جوان طلب می کند. چه باک. مگر مولایمان حسین نگفت: «زندگی آرمان و ایستادگی بر آرمان است»
آقای رییس جمهور
درد بر بند بند جانم چنگ می اندازد از مرور بیانیه پس از عاشورای شما. گفته اید خون شما از خون شهیدان رنگین تر نیست و از حبس و اعدام نمی هراسید. می دانم که راست می گویید. در این همراهی چند ماهه، بیش از همه چیزی به راستگویی شما ایمان آورده ام اما، شما را به خدای شهیدان و راستگویان سوگند بگویید در این بیانیه «رای من کو؟»
آقای رییس جمهور
بی شک دیده اید آن شعار سرخ را بر دستان سبز جنبش که «برادرم را کشت چون پرسید رای من کو؟»
آقای رییس جمهور
بی شک شنیده اید روایت سیاهچاله هایی را که در آن رای دخترکان و پسرکان معصوم این سرزمین را بی شرمانه با نعره های شهوتی حیوانی پس می دادند.
آقای رییس جمهور
می دانم روزهای سختی را می گذرانید. می دانم تلخی جاری شدن خون بی گناهان در عاشورای خونین، شرنگی به کام تان ریخته است که به سادگی جانتان از آن آسوده نخواهد شد. می دانم اما شما نیز بدانید همانگونه که خود بارها بر آن پای فشرده اید میرحسین موسوی برای ما نه یک رهبر که همراهی صادق است در راه دشواری که برای باز پس گرفتن حق مان برگزیده ایم.
آقای رییس جمهور
این سال سیاه از خون بهترین فرزندان این سرزمین سرخ است. ما بیهوده این راه دشوار و سنگلاخ را نیامده ایم که از نیمه راه بازگردیم. بگذار پاسخ فریادمان را با گلوله بدهند. بگذار بر پیکرهای نیمه جانمان بتازند و لاستیک های سیاهشان را به رنگ سرخ صیقل بدهند. بگذار در سیاهچاله ها بر تن یاس ها شلاق بشکند. بگذار چوبه دار فرجام امیدی باشد که روزی در روزن تنگ صندوق رای ریختیم. آنچه اکنون می خواهیم همان است که سودای نخستین آن رویای سبز بود؛ «رای من کو؟»
آقای رییس جمهور
در کنارمان بمان. هم صدا با ما فریاد بزن «رای من کو؟». ما باور داریم که تاریک ترین لحظه شب درست پیش از سحر است؛ لحظه جوشیدن چشمه خورشید. تو نیز باور کن
zende bad MAZIAR
Anonymous
۱۶ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۳۴ارس عزیز
تو تنها منبع اطلاعاتی منطقی و به دور از افراط در این اوضاع برای من هستی. می خواستم خواهش کنم شما وب لاگ نویسان آزاده که دستی در کار دارید، ترتیب نامه ای دسته جمعی را به مجامع بین المللی حقوق بشر بدهید،به خداوضع عشرت آباد اسفناک شده است...
Anonymous
۱۷ دی ۱۳۸۸ ساعت ۹:۰۳