مستمعين چند جور بودند : تاشو ، دسته دار ، پشتي بلند!
ضمن تشكر از اينكه مموتي امسال هم به نحو شايسته اي پيام ملت ايران را در نيويورك به گوش صندلي رساند در اينجا با تعدادي از مستمعين حاضر در سازمان ملل مصاحبه اي ترتيب داديم كه در زير مي آيد :
مستمع اول : صندلي
ما : ببخشيد شما بعد از شنيدن پيام ملت ايران در سازمان ملل چه حالي بهتان دست داد ؟
صندلي : بستگي دارد كي روي ما نشسته باشد . عموماً وقتي قرار است پيام ملت ايران پخش بشود ما خوشحال ميشويم چون همه بلند ميشوند ميروند بيرون و ما يك استراحتي ميكنيم . باور كنيد موقع سخنراني اوباما ما كمر درد ميگيريم . لاكردار اصلاً به فكر ما نيست وقتي حرف ميزند ملت چنان سر جايشان (روي ما) ميخ ميشوند كه تكان هم نميخورند . بنده خودم ديسك فنر دارم و اين روكش من شاهد است كه وقتي اوباما حرف ميزند چقدر بمن فشار مي آيد . البته چندتا از همكارانم ميگويند موقع سخن ريني مموتي به آنها هم خيلي فشار مي آيد چون اگر كسي در سالن بماند موقع سخن ريني دائم از خودش بوهاي ناجور صادر ميكند همكارانم خفه ميشوند بعضيها هم كه يكدفعه كار را خراب ميكنند بعد از سخن ريني بايد ببرند بشورند يا روكش عوض كنند .
مستمع دوم : آبسرد كن
ما : لطفاً احساس شما نسبت به شنيدن پيام ملت ايران در سازمان ملل چيه ؟
آبسرد كن : برو آقا ولمان كن تا خيست نكرده ام . ما اصلاً سيستم قاطي كرده ايم . موقع سخن ريني يكدفعه چهارصد نفر حمله ميكنند هر كي با يكطرفمان ور ميرود كه آب ما را بخورد . تازه چون تند تند دارند از سالن فرار ميكنند ميروند بيرون نصف آبمان را هم ميريزند زمين . هر موقع اين حرف ميزند ما كمردرد ميگيريم بسكه از ما آب خارج ميشود . آخه شرم و حيا هم خوب چيزيه بخدا . اينقدر از ما آب خارج ميشود كه بعضي وقتها آبمان گرم ميشود با مشت محكم ميزنند توي سرمان ميگويند اه ! اينهم كه كار نميكند . بعضيها دست و صورتشان را هم با آب ما خيس ميكنند بسكه داغ كرده اند . بابا مگه خمره ما لوله کشی شهره كه اينهمه آب ازمان بيرون بيايد ؟
مستمع سوم : لوستر
ما : بي زحمت از شنيدن پيام ملت ايران در سازمان ملل چه حسي داريد ؟
لوستر : ميزنم برق از سرپيچت بپره ها ! گير آوردي ما را ؟ مسخره ميكني ؟ ملت ايران خودش لوستر برميدارد مي آورد اينجا بعد ما را اينهمه از سقف آويزان كرده اند بيخود و بي جهت كه چي ؟ مگر اينجا كهريزك است كه بيخودي از سقف آويزانمان ميكنند ؟ يارو مي آيد اينجا همينطوري دارد حرف ميزند همه ميروند بيرون يكدفعه سالن چنان روشن ميشود انگار دور سر مموتي ديمر گذاشته باشند . آخه نامردها ! وقتي ميخواهيد برويد بيرون خب يا ما را خاموش كنيد يا ما را هم ببريد بيرون . چشممان درآمد بسكه نور خورد وسط كريستالهايمان . تازه ميگويند اين نور سرطان زا هم هست . كرم ضد محمود ميزنيم هر وقت اين مي آيد اينجا !
.
.
.
ضمن تشكر از اينكه مموتي امسال هم به نحو شايسته اي پيام ملت ايران را در نيويورك به گوش صندلي رساند در اينجا با تعدادي از مستمعين حاضر در سازمان ملل مصاحبه اي ترتيب داديم كه در زير مي آيد :
مستمع اول : صندلي
ما : ببخشيد شما بعد از شنيدن پيام ملت ايران در سازمان ملل چه حالي بهتان دست داد ؟
صندلي : بستگي دارد كي روي ما نشسته باشد . عموماً وقتي قرار است پيام ملت ايران پخش بشود ما خوشحال ميشويم چون همه بلند ميشوند ميروند بيرون و ما يك استراحتي ميكنيم . باور كنيد موقع سخنراني اوباما ما كمر درد ميگيريم . لاكردار اصلاً به فكر ما نيست وقتي حرف ميزند ملت چنان سر جايشان (روي ما) ميخ ميشوند كه تكان هم نميخورند . بنده خودم ديسك فنر دارم و اين روكش من شاهد است كه وقتي اوباما حرف ميزند چقدر بمن فشار مي آيد . البته چندتا از همكارانم ميگويند موقع سخن ريني مموتي به آنها هم خيلي فشار مي آيد چون اگر كسي در سالن بماند موقع سخن ريني دائم از خودش بوهاي ناجور صادر ميكند همكارانم خفه ميشوند بعضيها هم كه يكدفعه كار را خراب ميكنند بعد از سخن ريني بايد ببرند بشورند يا روكش عوض كنند .
مستمع دوم : آبسرد كن
ما : لطفاً احساس شما نسبت به شنيدن پيام ملت ايران در سازمان ملل چيه ؟
آبسرد كن : برو آقا ولمان كن تا خيست نكرده ام . ما اصلاً سيستم قاطي كرده ايم . موقع سخن ريني يكدفعه چهارصد نفر حمله ميكنند هر كي با يكطرفمان ور ميرود كه آب ما را بخورد . تازه چون تند تند دارند از سالن فرار ميكنند ميروند بيرون نصف آبمان را هم ميريزند زمين . هر موقع اين حرف ميزند ما كمردرد ميگيريم بسكه از ما آب خارج ميشود . آخه شرم و حيا هم خوب چيزيه بخدا . اينقدر از ما آب خارج ميشود كه بعضي وقتها آبمان گرم ميشود با مشت محكم ميزنند توي سرمان ميگويند اه ! اينهم كه كار نميكند . بعضيها دست و صورتشان را هم با آب ما خيس ميكنند بسكه داغ كرده اند . بابا مگه خمره ما لوله کشی شهره كه اينهمه آب ازمان بيرون بيايد ؟
مستمع سوم : لوستر
ما : بي زحمت از شنيدن پيام ملت ايران در سازمان ملل چه حسي داريد ؟
لوستر : ميزنم برق از سرپيچت بپره ها ! گير آوردي ما را ؟ مسخره ميكني ؟ ملت ايران خودش لوستر برميدارد مي آورد اينجا بعد ما را اينهمه از سقف آويزان كرده اند بيخود و بي جهت كه چي ؟ مگر اينجا كهريزك است كه بيخودي از سقف آويزانمان ميكنند ؟ يارو مي آيد اينجا همينطوري دارد حرف ميزند همه ميروند بيرون يكدفعه سالن چنان روشن ميشود انگار دور سر مموتي ديمر گذاشته باشند . آخه نامردها ! وقتي ميخواهيد برويد بيرون خب يا ما را خاموش كنيد يا ما را هم ببريد بيرون . چشممان درآمد بسكه نور خورد وسط كريستالهايمان . تازه ميگويند اين نور سرطان زا هم هست . كرم ضد محمود ميزنيم هر وقت اين مي آيد اينجا !
.
.
.
علیرضا رضایی
كور شود چشم شماها چرا داريد دق مي كنيد مواظب باشيد در خفا نميريد واقعا دلم براي شما مي سوزد چه بخواهيد چه نخواهيد بايد 4 سال صبر كنيد
Anonymous
۴ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۹:۵۵آقای ناشناس این 4 سال هم می گذرد.
از قدیم گفتند که: پایان شب سیه سفید است
Anonymous
۸ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۰۳